نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

آی آدمها....

 

 

 

آی آدمها ، که بر ساحل نشسته شاد و خندانيد ،

 


يک نفر در آب دارد می‌سپارد جان

 


يک نفر دارد که دست و پای دائم می‌زند

 


روی ِ اين دريای ِ تند و تيره و سنگين که می‌دانيد ،

 


آن زمان که مست هستيد

 


از خيال ِ دست يابيدن به دشمن ،

 


آن زمان که پيش ِ خود بيهوده پنداريد

 


که گرفتستيد دست ِ ناتوان را

 


تا توانائی ِ بهتر را پديد آريد ،

 


آن زمان که تنگ می‌بنديد

 


بر کمرهاتان کمربند ...

 


در چه هنگامی بگويم ؟

يک نفر در آب دارد می‌کند بيهوده جان ، قربان .

 


آی آدمها که بر ساحل بساط ِ دلگشا داريد ،

 


نان به سفره جامه تان بر تن ،

 


يک نفر در آب می‌خواند شما را

 


موج ِ سنگين را به دست ِ خسته می‌کوبد ،

 


باز می‌دارد دهان با چشم ِ از وحشت دريده

 


سايه‌هاتان را ز راه ِ دور ديده ،

 


آب را بلعيده در گود ِ کبود و هر زمان بيتابی‌اش افزون .

 


می‌کند زين آبها بيرون

 


گاه سر ، گه پا ،

 


آی آدمها !

 


او ز راه ِ مرگ اين کهنه جهان را بازمی‌پايد ،

 


می‌زند فرياد و امّيد ِ کمک دارد .

 


آی آدمها که روی ِ ساحل ِ آرام در کار ِ تماشائيد !

 


موج می‌کوبد به روی ِ ساحل ِ خاموش ،

 


پخش می‌گردد چنان مستی به جای افتاده . بس مدهوش

 


می‌رود ، نعره‌زنان اين بانگ باز از دور می‌آيد ،

 


آی آدمها !

 


و صدای ِ باد هر دم دلگزاتر ،

 


در صدای ِ باد بانگ ِ او رهاتر ،

 


از ميان ِ آبهای ِ دور و نزديک

 


باز در گوش اين نداها ،

 


آی آدمها !






:: موضوعات مرتبط: علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 983
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : دو شنبه 7 اسفند 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: