همه از مصیبتها ومعایب کرونا گفتند وگفتند وگفتند واز خوبیهای ان غافل شدیم .کرونا همه دنیا رو مثل ابر تیره وتاریک غم فرا گرفت، اما قبل از این کرونا دنیا رو ابر تیره وتاریک دروغ ودرنگ ودغل مردم خواری وادم ازاری وهر زهر ماری برداشته بود.مردم تازه فهمیدند که همیشه بدتر از بد هم هست.یک مسافرت با ترس ولرز از دزد وجاده وتصادف وجریمه پلیس مهربان ورئوف هزار باز بهتر از قرنطینه است وبسیاری هم یاد امام رضا (ع)وزندان هارون الرشیدوسید حسین موسوی وکروبی افتادند. کرونا دوستت دارم که همه رو با یک چشم نگاه کردی وعدالت اجتماعی رو در انی از زمان پیاده کردی.کرونا یک وقت نکنه از ما خسته شی وبری بمون که بمون.نرو که نرو تو بهترین عروس ویروسهایی .البته کسی رو نگیر .فقط برای خودت در هوا معلق باش مردم درد ومشکل زیاد دارند تو منصف باش.نگیر ونگیر ونگیر که گیرهای زیادی پیش ماس.درگیر وسرعت گیر وواگیر وکفگیر وزمین گیر وزمان گیر و....... خوش باش ودمی خوش باش هر روز چنین بادا برخیز ودهل میزن هر روز چنین بادا- حق نگهدارتان خرداد 98
سلام ودرود بر شما ایرانیان ،اغاز سال 1399 مصادف با بیماری کرونا بر همه شما مبارک ؟هی گفتم زعفران بخرید وبخورید نخریدید ونخوردید تا بیماری سرما دوست سر در جان ما گداشت وعید شمسی ما را بنوعی عزا کردوالبته حسن بزرگ کرونا این بود که بعد از 4 سال من یاد این وبلاگ مادر مرده افتادم ومطالبش را مرور کردم.د.منوش ضد کرونا هم در این تعطیلات برای خودم پیدا کردم که ترکیبی از
در موج تاب ، اینه چو چشم گشودم آنقدر پیر گشته بودم که لوح حمورابی را می توانستم به جای شناسنامه ارائه دهم بودن چه سود ؟ با خورد و خواب دلفسرده تر از مرداب طرحی ز یک سراب ، نقشی عبث بر آب باید شناخت ، ورنه بناگاه خوشبخت می شوی بی رحم و تنگ دیده و دل سنگ می شوی قارون چنانکه شد گند کثیف خوشبختی را با عطرهای عربستان نمی توانی شست
دستهایمان بالای تخت به دیوار بر میادین شهر حتی بر دکمه های ... جلیقه زنجیر بسته ایم و یک ساعت بی آنکه قبله نمایی به دست بگیریم در موجتاب اینه را ندیم و ... واماندیم زندان چه هست ؟ جز انسان درون خود راستی که هیچ زندانی به کوچکی مغز نیست آری ما همه زندانیان خویشتنیم
در سایه ی مرطوب چرکین سیاه من در این شب بی مرز مردی ست زندانی نوری ست سرگردان در مرگ من آن سایه در خود رنگ می بازد هر سایه موجودی ست کز نور در خود نطفه می سازد آنگاه می میرد من دیده ام مردی که روزی سایه اش درپیش پایش مرد نور پلیدی سایه اش را خورد در روح من تصویر کم رنگی پیدا و پنهان می شود هر دم چون سایه ای بیمار در آب های تار تصویر می خواند من مردگان را دوست می دارم آنها نمی میرند هرگز ، چون از همدگر بیگانه می باشند سرگشتگان بی سایه می باشند در این شب بی مرز در این شب لبریز از اندوه باران نرمی شیشه را می شوید ، آرام تک سایه ای حیران و سرگردان پاشیده بر دیوار دیوار می ریزد فرو آوار آوار احساس من ، احساس بیمار
بار کج هرگز به منزل نمیرسد حکایت مردمان این زمانه است.همه بارها را بسته اند بسته بسته بسته اند ...اما زیر بارش گردن که هیچ کمر هم شکسته اند الغرض مدیر کل ها وزعما امروز بار خودشان را به گردن شکسته مردم اویزان می کنند.مالیات بر زمین خالی خانه خالی هم باب شد بعد از ارزش افزوده
دیگر زمان به بیگاری گرفتار است همیشه بیاد دیروز امروز را فدا کردم
وفردا در پس پرده گم شد پرده ها را کنار بزن این تویی که اینجایی :: موضوعات مرتبط:
اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی ,
علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1807
عرض سلام وادب واحترام خدمت عزیزان بازدید کننده وبلاگ ناچیز اینجانب مدتی با توجه به انتخابات شوراها وریاست جمهوری در فضای تلگرام درگیر دفاع از حق مشروع ولی ناقص ازادی بودم ومطلب کمتر در وبلاگ منتشر میشد .اما با توجه به اظهار لطف بسیاری از هم میهننان به این حقیر و سایت خبری گناباد نیو قصد دارم با تشویق وحمایت شما مجدد وبا توان مضاعف کار را ادامه دهم .امروز بیش از 8 سال از عمر وبلاگ والبته من حقیر گدشت وموی سپید وبرف تجربه بر سر رویم نشسته ودیگر شاید وبلاگها واینترنت هم دیگر رنگ وبوی قبل راندارند ودنیای مجازی عوالم جدیدی را تجربه میکند.ولی بهر حال ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست.یا علی دست حق بهمراهتان :: موضوعات مرتبط:
اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی ,
علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی ,
اقتصادی ,
محلی-منطقه ای ,
30 یا سی و30یا صد ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1846
بسمه تعالی بدینوسیله به استحضار ساکنین محترم روستاها، شهرهای زیر20هزار نفر وکشاورزان غیر ساکن میرسانیم با ابلاغ قانون بازنشستگی پیش ازموعد(صندوق بیمه روستائیان وعشایر با شرایط 10سال سابقه و70 سال سن) منبعد شرط سنی به 50 سال کاهش یافته واین افراد یعنی متقاضیان استفاده ازشرایط این بیمه فقط تا 96/3/31 پایان خردادماه سال جاری فرصت دارند ثبت نام وازمزایای این بیمه برخوردار شوند. لذا از روحانیت معزز مسئولین گرامی شوراهای محترم اسلامی دهیاران ومعلمان عزیز وهمه سروران ارجمند خواهشمندیم ازهرطریق ممکن که میتوانند درسخنرانی ها تریبون های نمازجمعه، کلاسهاوکانالهای تلگرام جهت آگاه نمودن مردم عزیز برای استفاده ازاین حقوق اجتماعی خود اطلاع رسانی فرمایند. ومن الله توفیق اجرکم عندالله اخباربیمه کشاورزان .روستاییان .عشایر
پيشکش ميکنم "عشق " و "رفاقت" و "مهرباني" را به همه کساني که ، از دل شکستن بيزارند و در تمناي آنند که دلي را بدست آورند .. آنانکه مي خواهند در زندگي ، پل باشند نه ديوار آنانکه هميشه يکرنگند ، نه هزار رنگ آنانکه در سختيها ، يار و نگرانت هستند نه بار و بي خيالت آنانکه با خود رحمت مي آورند ، نه زحمت پس روز و روزگارتان سرشار و آکنده ، از "عشق" و "رفاقت" و "مهرباني" باد .
366 روز سال 1395 کبیسه خورشیدی،اریایی یا باستانی باهر نوعی که بود بر من وشما گذشت.نداریها بدبختیها ،بی پولی ها ،دارایها،عیش ونوشها وعشق وعاشقی ها وخلاصه خوب وبد زشت وزیبا،ظلم وعدل،حق وناحق روز به روز سپری شد.بعبارتی لب تنور سالم تمومشد شب سمورسالم طی شد.نمیدانم شما جزئ کدام دسته بودید خوشان یا ناخوشان ولی بر کارتن خواب وگور خواب بد گذشت وبر مازراتی سوار شمال شهر نشین مفت خور خوش گذشت.ولش کنید امیدوارم سال 1396 سال پر از فراوانی وارزانی واشتغال وازدواج وعیش ونوش وکیف وسرور وشادی برای همه بازدید کنندگان وبلاگ باشد.یک نکته اینکه با خدا باش پادشاهی کن بی خدا باش هرچه خواهی کن؟!سال خروس بر شمامیمون باد....
شنیدهایم که محمود غزنوى، شب دِى شراب خورد و شبش جمله در سَمور گذشت گداى گوشه نشینى لب تنور گرفت لب تنور بر آن بینواى عور گذشت على الصّباح بزد نعره اى، که اى محمود شب سَمور گذشت و لب تنور گذشت شب یلدا هم می گذرد، چه در پوست سَمور، چه لخت و عورْ کنارِ تنور! گنج و رنج و غم و شادىّ جهان در گذر است عاقل آن به که در اندیشه پایان باشد
پیشا پیش :سال 1396 بر همه شما مبارک امیدوارم دنیا اکر بنامتان نباشد بکامتان که باشد. خوش باشید وبا معرفت وصفا وانسانیت انس بگیرید وحق دیگران را هاپولی نکنید که دین ما همین را میخواهد. درود برهمه شما
یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم . می خواهم در روستایمان معلم شوم . دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ....
ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند
روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به یک ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آن جا زندگی می کنند چقدر فقیر هستند . آن ها یک روز و یک شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند .در راه بازگشت و در پایان سفر ، مرد از پسرش پرسید : نظرت در مورد مسافرت مان چه بود ؟پسر پاسخ داد : عالی بود پدر !....پدر پرسید : آیا به زندگی آن ها توجه کردی ؟
پسر پاسخ داد: فکر می کنم !پدر پرسید : چه چیزی از این سفر یاد گرفتی ؟پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت : فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آن ها چهار تا . ما در حیاط مان فانوس های تزئینی داریم و آن ها ستارگان را دارند . حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آن ها بی انتهاست !در پایان حرف های پسر ، زبان مرد بند آمده بود . پسر اضافه کرد : متشکرم پدر که به من نشان دادی ما واقعأ چقدر فقیر هستیم !
یه زن وشوهر که بیست ساله با هم ازدواج کردن تصمیم گرفتن که تابستون رو کنار دریا بگذرنونن و به همون هتلی برن که بیست سال پیش ماه عسلشونو اونجا گذروندن ولی خانومه مشغله کاری داشت و بهمین دلیل توافق کردن که شوهره زودتر تنهایی بره و زنه دو روز بعد بهش ملحق بشه.... مرده وقتی وارد اتاق هتل شد دید یه کامپیوتر اونجاست که به اینترنت هم وصله. پس تصمیم گرفت که یه ایمیل به خانومش بفرسته و اونو از احوالش مطمئن کنه.بعد از نوشتن متن ، تو نوشتن حروف آدرس ایمیل زنش نا غافل یه اشتباه جزیی کرد و همین اشتباه باعث شد که نامه ش به آدرس شخص دیگه ای بره که از بد حادثه بیوه ای بود که تازه از دفن شوهرش برگشته بود.... خلاصه بیوه هه کامپیوترو که روشن میکنه و میره سراغ ایمیلش تا پیامهای تسلیت رو چک کنه بحالت غش روی زمین میوفته. همزمان پسرش از راه میرسه وسعی میکنه مادرشو به هوش بیاره یه هو چشمش به کامپیوتر میوفته و پیامو میبینه که اینطوری نوشته: همسر عزیزم....بسلامت رسیدم. و شاید از اینکه از طریق اینترنت باهات ارتباط برقرار کردم شگفت زده بشی چرا که اینجا هم به اینترنت وصل شده و هر کسی میتونه اوضاع و اخبار خودشو روزانه به اطلاع بستگان و دوستاش برسونه. من الآن یه ساعتی میشه که رسیدم و مطمئن شدم که همه چی رو آماده کردن و دو روز دیگه منتظرو رسیدنت به اینجا هستم..... خیلی مشتاق دیدارتم و امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من سریع رخ بده. راستی!نیازی به اوردن لباسهای ضخیم نیست چون اینجا جهنمه و هوا خیلی گرمه. :: موضوعات مرتبط:
اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی ,
علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1139
ترامپ وتصمیماتی شبیه تصمیمات دولت نهم ودهم در ایران
ظاهرا این اقای ترامپم ادم جالب وبی کله ای است .بدون اینکه فکر عاقبت کارو بکنه فرمان رو امضا میکنه.یاد سالهای 84 تا 92 بخیر .چقدر دستورات ناسنجیده ونپخته صادر شد واجرا هم .حالا بیچاره امریکایی ها هم بدرد ما گرفتار شدند .خدا عاقبت اونا روهم بخیر کنه مثل ما
قطعا برای شما پیش خواهد امد که برای خرید طلا به طلا فروشی مراجعه کنید و پس از پسندیدن طلا ماشین حساب فروشنده و حساب کتاب ان توجه شما را جلب کرده باشد . ولی در این زمان هست که بزرگترین کلاه سر شما میرود .