نسیـــم دلفـان - جشن نوروز یکی از کهنترین اعیاد ملی ایرانیان در دورههای مختلف تاریخی از زمان هخامنشیان با شکوه خاصی برگزار میشده است؛ در این میان شاهان قاجار نیز جشن نوروز، را بزرگ میداشتند و تدارک ویژه ای برای آن می دیدند.
دربار قاجار در آستانه عید نوروز تدارک ویژه ای برای برگزاری هرچه باشکوه تر مراسم عید نوروز میدید. مراسم اصلی “سلام نوروزی” بود که در سه بخش برگزار میشد. سلام عام تحویل، سلام عام تخت مرمر و سلام خاص سر در. یک روز پیش از عید از طرف رئیس تشریفات دربار علیخان ظهیرالدوله داماه شاه برای طبقات مختلف دعوتنامه فرستاده میشد و مدعوین بایستی یک ساعت قبل از تحویل حضور به هم رسانند. سلام عام نوروز در تخت مرمر واقع در کاخ گلستان اجرا میشد.
در کتاب سفرنامه پولاک در ایران درباره مراسم نوروز در دربار آمده است که نوروز در زیر آسمان شاد و زیبای ایران جشنی است برای شادی و شادکامی. نویسنده این کتاب در تشریح آئین های نوروزی به جشن “سلام نوروزی” در دربار می پردازد و می نویسد: بیست دقیقه پیش از تحویل سال شاه وارد میشود هنگام ورود به تالار یک خواجه و چند پیشخدمت به دنبال شاه هستند. او به طرف شاه نشینی که مخصوص او تهیه شده میرود. چهارزانو روی فرش ابریشمین مینشیند و راحت و آسوده به پشتی تکیه میدهد در هنگامی که تنها چند دقیقه به حلول سال نو باقی است، نظام العلما با محلول طلا بر کاسهای چینی رقم سال نو و زیر آن آرزوی برکت را مینویسد، اکنون دیگر منجمین علامت میدهند و توپ شلیک میشود و منجمباشی رسما به اطلاع شاه میرساند که سال نو آغاز شده است، بلافاصله روحانیون حاضر و صاحبمنصبان بانگ مبارک باد برمیدارند. از طرف مستوفیالممالک کیسههای متعدد از سکههای جدیدالضرب طلا و نقره تقدیم شاه میشود. شاه محتوی آنها را روی یک سینی بزرگ نقره میریزد آنها را با هم مخلوط میکند و به هر یک از حاضران چندتایی از آنها میدهد زیرا گرفتن سکه نو به هنگام تحویل سال میمنت دارد. برحسب ترتیب،
پولاک در بخش دیگری از سفرنامه خود به رسوم مردم در عید نوروز نیز اشاره می کند. او می نویسد: جشن نوروز سیزده روز دوام داردو در طول این روزها تقریبا همه کسبوکارها تعطیل است. در این مدت همه منحصرا به تفریح میپردازند از لذایذ خانوادگی برخوردار میشوند یا به دید و بازدید یکدیگر میروند و به هم تبریک میگویند. هرکس جامه نوی در بردارد و از آنجا که رنگهای روشن بیش از همه طرف توجه است گروههایی را میبینید که لباسهای سبز و زرد و آبی و سرخ بر تن دارند. بدیهی است که زنان ناگزیرند، جامههای نو خود را زیر چادرهای تیرهرنگشان پنهان دارند. آشنایانی که با هم روبهرو میشوند دست یکدیگر را میفشارند و با فریاد عید مبارک یکدیگر را در آغوش میکشند. کسی که زیر دست است در حالی که با دو دست خود یک دست ارباب یا حامیاش را در دست میگیرد تبریک میگوید و جواب تبریک خود را میگیرد.
در یادداشت های پولاک به جشن های عمومی نوروز که در میدان توپخانه تهران برگزار میشده نیز پرداخته و آمده است: یکی از رسوم جشن نوروز مراسمی است که در میدان توپخانه انجام میشود و شاه از پنجره ایوانی به نمایش مینگرد. پایین در میدان پهلوانانی که سراسر سال را در زورخانه تمرین کردهاند با اندامهایی برهنه و نیرومند به کشتی گرفتن مشغولند. شیرینکاران و تردستان، بندبازان، دلقکها و لودههایی که در پوست شیر و خرس رفتهاند دیده میشوند و گاه و بیگاه شاه سکههای کوچک طلا و نقره به میان آنها میاندازد. عنتر بازها برنامه مضحکی با حیوانات دستآموز خود اجرا میکنند. در همه این مدت نقارهخانه نیز بلاوقفه مشغول نواختن موسیقی است. در روزهای نهم یا دهم اسبدوانی انجام میگیرد. طول مسابقه اسبدوانی نیم فرسنگ است. سرانجام روز سیزدهم یعنی آخرین روز عید فرا میرسد. همه از دروازه شهر خارج میشوند و به باغها روی میآورند. با این روز دیگر شادیهای نوروز پایان میپذیرد. عکس های زیر که مربوط به یکی از جشن های نوروزی در زمان ناصرالدین شاه قاجار است سورو سات دربار در استقبال از نوروز، مراسم”سلام نوروزی”، کشتی گرفتن و اسب دوانی در جریان جشن های نوروز را نشان میدهد.
منبع : جنوب نیوز
مراسم سلام نوروزی با حضور ناصرالدین شاه در کاخ گلستان
مراسم سلام نوروزی با حضور ناصرالدین شاه در کاخ گلستان
یکی از درباریان در مراسم سلام نوروزی در کاخ گلستان
مقامات و درباریان در مراسم سلام نوروزی در کاخ گلستان
جامعه ما دشرایط فعلی ان طوری است که همه مردم ایران وحتی خودمن در همه امور مملکتی وسیاسی واجتماعی ونظامی وفرهنگی وعلمی وخلاصه هر زمینه دیگری که به مخلیه شما میاید صاحب نظریم وعلامه.در مورد سیاست که نگو ونپرس همه تحلیلگر ومحللند ومفسر.د طب وپزشکی همه فوق تخصصند،در کشاورزی همه جد اندر جد کشاورزند،در فلسفه همه فلسوفند،در بازار همه شیره ملند وکلاه گذار،چه درد سرتان بدهم بخصوص در زمینه سیاسی وروابط خارجی ودینی ومذهبی که کمتر کسی است که بیانیه ندهد وفتوا صادر نکند.موضوع امروز که بصورت ویژه قصد افاضه فیض دارم سیاسی است.همین جریان گفتگوهای هسته ای را موشکافی میکنیم ببینبم موضوع چیه؟؟؟؟!!!!
هیچگاه بخاطر نداشته هایت غصه نخوربه داشته هایت بیندیش که فدای نداشته هایت نشود.گیرم که همه دنیا را داشته باشی اما دلت دریای غم باشد .تو که ساحل نجاتی نداری چگونه وکجا میتوانی لنگر اندازی.پس دم را غنیمت دان هر لحظه که بتوانی
تعطیلات عید نوروزخیلی ها از روی عادت،از فرط پولداری،از روی اجبار بچه ها، برای هوا عوض کردن؟!از جهت ترس از مهمانداری،از سر سیری واحتمالا برای دیدن شهر ودیار وپدر ومادر وروستاهای اجدادی از شهرهای بزرگ به شهرستانها وروستاها سفر میکنند....بهر صورت سفر خوبست .اما نکته ای که من ساکن شهرستان را می آزارد اینست که ببخشید:بنده خدا تو فلان کلان شهر خلیفه است،پاچالداره یا نون درآر وتاکسیدار وغیره وذالک علاف ،میاد شهرستان وروستای اجدادی خودش انگار از قلب فرانکفورت یا از ناف نیویورک ،یا از قلب ونیز،یا از دل اوتاوا (یا هر کجا که کعبه امال نسل امروز است وبهر دلیلی مورد توجه قرار گرفته)امده چنان لاف میزند که که ادم متعجب میشود از اینهمه های کلاسی وکفرش در میاد.(چند عکس از فرانکفورت،اوتاوا،نیویورک وونیزببینید بعد برین ادامه مطلب)
نمی دونم هر کاری که میخوام بکنم ،هر مطلبی که میخوام بنویسم،هر شعری که میخوام بگم،هر اختراعی که میخوام بکنم،هر نواوری که به ذهنم میرسه وخلاصه هر چی که شما فکروشو بکنید به فکرم میرسه میبینم یکی زودتر از من انجام داده .من قصد داشتم هواپیما بسازم برادران رایت زودتر ساختند.میخواستم تلفن واختراع کنم الکساندر گراهامبل زحمشو کشید.میخواستم ماشین سازی رو پیشه کنم گوتلیب دایملر وبنز وپژو پیدا شدن.میخواستم TNTبسازم الفرد نوبل امد.دنبال بمب اتم بودم امریکایی ها واروپایی ها واسرائیلی ها وپاکستانی ها وهندی ها وهمه وهمه زودتر دست بکار شدن.وچون من به هیچکدام از این وادیها علاقه نداشته وندارم وارد شعر وعرفان شدم که بلکه بتونم حداقل شعری از خودم در کنم ، واویلا شعرهایی که من همیشه نوک زبونم بوده توسط حافظ وسعدی وملک الشعرا وشهریار وخیام وفردوسی وخاقانی وخواجه عبدالله وسایرین گفته شد .خلاصه حالا من موندم با اینهمه ایده وخلاقیت واستعداد وذوق هنری وشعری بصورت استند بای وبدون استفاده