سخنان اخیر دکتر فرجی دانا در پذیرش اتهامات برخی افراطیون، و در ادامه، عدم رای اعتماد و برکناری وی توسط مجلس شورای اسلامی، او را مظلوم از "وزاتخانه ی علوم" به "فرصت مطالعاتی" هدایت کرد، اما فقط مظلوم، نه قهرمان!
او قهرمان نرفت! چون هر انچه برخی افراطیون به او نسبت دادند را پذیرفت! نمی گویم فرجی دانا چونان احمدی نژاد بلوا می کرد و بگم بگم راه می انداخت، اما بد نبود از خود، دولت یازدهم و وزارت علوم در برابر این هجمه عظیم دفاع می کرد.
او حتی در برابر سخنان خلق الساعه ی فردی به نام "نوباوه" کوتاه امد. حال انکه این نماینده ی حامی استیضاح، در سخنانش اساسا قائل به ربط نبود! صرفا حرف می زد و کلمات را به هم می چسباند! واکنش ضدانقلاب به استیضاح را در صحن علنی در قالب یک فیلم نشان داد، کارشناس شبکه بیگانه در حال تحلیل حکومت و انچه فضای نظامی در ایران می خواند ، بود! اش انقدری شور شد که دکتر علی لاریجانی رییس مجلس اشفته شد و گفته اقای نوباه! این فیلم اساسا چه ربطی دارد؟ روزی صدبار این شبکه ها مزخرف می گویند، ربطش به این جلسه چیست؟
فرجی دانا اما در این باره نیز حرفی نزد! او حتی در برابر اتهام شیرین مزه ی نوباه در مورد فرار مغزها طی همین یک سالی که فرجی دانا امده، دفاع جامعی نداشت! گویی بحران "فرار مغزها"، ماجرای همین یکی دو ماه اخیر اس و ربطی به این چند دهه ندارد!
تغییرات مدیران وزارت علوم را به چالش کشیدند. اما فرجی دانا حتی نگفت این اولی ترین حقوق یک وزیر است که مدیرانش را خود انتخاب کند. نوباوه گفت، فلان مدیری که عوض کردید، برادرش "رزمنده" بوده! اما اقای فرجی دانا به این هجمه مضحک نخندید و حتی نیاندیشید که خب! برادرش رزمنده بوده! که چه؟! فلان مدیر من، خود جانباز است و آزاده و ضمناً یک نخبه ی علمی... اما مگر فقط چنین شاخص هایی معیار انتخاب مدیران علمی کشور است؟
او از افراطیون نپرسید، شمایان در دولت احمدی نژاد کجا بودید که ظرف سه ماه، 70 درصد مدیران دانشگاهها را تغییر دادند؟ نپرسید چرا اجازه دادید دولت احمدی نژاد، فوج فوج اقازاده و رفیق را در لیست بورسیه ها فرو کند!
فرجی دانا خیلی سئوالات را نپرسید...
او که دیگر باید نام وزیر سابق علوم را بر خود یک بکشد، تنوانست محبوبیت پیشین خود را حفظ کند، او قهرمان نرفت اما مظلوم رفت! چون اخلاقمدارانه ، بی انکه هزار کرده ی برخی افراطیون را به رخ بکشد، از اخلاق گفت و حتی افشای اسامی بورسیه را کوبید! نمی خواست حقی زائل شود، حقاً تدین و شرذافت این مرد شگفتنیست
با این احوالات و انچه امروز گذشت، باید منتظر بود افراطیون بار دیگر شمشیر را از رو ببندند...تازه انان، از چنین بازی شومی خوششان امده، پس باید منتظر بود ظرف ماههای اتی وزرای دیگری ون وزیر ارشاد و ... به صحن علنی بیایند و با اتهاماتی چنین سخیف، زیر تیغ استیضاح کشیده شده و
در ادامه، خود وزرا نیز اخلاقمدارانه به بازی افراطیون کمک کنند و دولت را تنها بگذارند!
ما نمی گوییم چندان که احمدی نژاد و تیم رسانه ای اش حامی دولت خود بودند، از دولت یازدهم دفاع کنید. سخن در این است که کاش حضرات اندکی تامل کنند و لاقل، هزینه ی استیضاح را برای افراطیون بالا ببرند! در بازی امروز، چونان روز مشخص بود که شکست با فرجی دانست، اما او به جای برخاستن و افشای رانت سنگین افراطیون، ترجیح داد سکوت کند تا مظلومانه دولت را ترک کند و به فرصت مطالعالتی خویش مشغول شود.
کاش فرجی دانا، لااقل فضا را برای حلامیانش مهیا می ساخت تا لاقل از رانت دانشگاهی دولت های پیشین و سکوت سهمگین و کرکننده ی افراطیون سخن بگویند..کاش فضا را لااقل برای انان تنگ نمی کردید.
می دانم...دکتر فرجی دانا اینک نفسی راحت کشیده است. چون هرچه باشد از شر افراطیون خلاص شده است.
وقت آن نرسیده است که این روزنامهها، مجلات و رسانهها خود را با مطالبات مردم هماهنگ کنند؟
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : چندی پیش، دکتر حسن روحانی در سخنرانی خود، تندروهای مخالف خود را با ادبیاتی که مورد انتقاد خیلیها قرار گرفت، نواخت. پس از آن وی در جلسه هیاتدولت درباره ادبیات بهکار رفته، توضیح داد و منتقدان دلسوز و مخالفان متین خود را ستود و مخاطبان خویش در سخنرانی وزارت امور خارجه را به افرادی که نقد نمیکنند و تخریب میکنند، محدود کرد.
به گزارش انتخاب پیش از توضیح واضحاتی که رییسجمهور در جلسه هیاتدولت داد، برای هر انسان فهمیده و منصف، اعم از منتقد و موافق، روشن بود که آقای روحانی با چه کسانی با ادبیاتی تند سخن میگوید. اگرچه همان چند جمله را هم که بهانهجویان برای کوبیدن رقیب خود مورد استفاده قرار دادند، ضرورت بیان نداشت، اما پس از توضیحات وی، افرادی که خود را اندیشمند میدانند، باز هم به بهانهجویی روی آوردند و از خود دفاع کردند که ما نه بزدل و ترسو و بیسوادیم و نه شایسته رفتن به جهنم. چندشب پیش، در یک مناظره تلویزیونی (شبکه اول) دونفر به بحث نشسته بودند؛ یکی نماینده منتقد مجلس که ادعا میکرد استاد دانشگاه هم هست، یکی هم از روحانیون طرفدار رییسجمهور. نماینده مجلس، در هر موضوعی که سخن میگفت، از سخنرانی رییسجمهور برای نمایندگان سیاسی ایران در خارج از کشور، یاد میکرد و پیوسته میخواست ثابت کند که نه بزدل است و نه بیسواد و نه اهل جهنم!
این مناظره بعد از آن بود که آقای روحانی برای سخنان خود توضیحات مفصل داده بود، اما این نماینده مجلس که آوازهای هم دارد، اصرار داشت ثابت کند جزو مخاطبان رییسجمهور در آن سخنرانی مشهور است، در صورتی که خود بیش از دیگران میداند منظور آقای روحانی چه تیپ مخالفانی هستند. حتی اگر دکتر روحانی در هیاتدولت هیچ اشارهای هم به سخنان سروصدادار خود نمیکرد. واقعیت این است که یکسری از منتقدان و مخالفان دولت به دنبال نقد منصفانه و مخالفت عالمانه و صادقانه نیستند، بلکه فقط بهsنبال این هستند که جملهای را از یک دولتمرد بشنوند و معرکه راه بیندازند. این آقای نماینده که مرتب تکرار میکرد که من در دانشگاه برای دانشجویان خود نیز همین حرفها را میزنم و از عکسالعمل دانشجویان ادعاییاش سخن میگفت، خود از هواداران پروپاقرص جناب احمدینژاد با آن ادبیات آنچنانیاش، بوده و هست. وی اگر به ادبیات یادداشتها و مقالات نشریه تحت امر خود نگاه کند و به آنچه به بهانه نقد، علیه دولت و شخص رییسجمهور مینویسند؛ بنگرد از ادبیات بهکار رفته در نشریهاش شرمنده میشود. معلوم نیست چرا عدهای که دم از ارزشها میزنند، هیچگاه خود را مخاطب سخنان رهبری که به دفعات حمایت خودشان را از دولت و رییسجمهور و هیات مذاکرهکننده هستهای اعلام کردهاند، نمیدانند. حتی وقتی ایشان توصیه میکنند که دولت را تضعیف نکنید، این آقایان خود را از حوزه مخاطبین رهبری خارج میکنند، اما همین که رییس یا اعضای دولت یازدهم حرفی میزنند که به مذاق آقایان خوش نمیآمد، حتما و همیشه خود را مخاطب این سخنان میدانند.
همیشه و همهجا، عدهای منتقد و مخالف دولت هستند. هیچ اشکالی هم ندارد، به شرط اینکه در بهکارگیری عبارات منتقدانه و یا ابزار مخالف، انصاف و ادب را رعایت کنند. در غیر این صورت، نمیتوان آنان را منتقد یا مخالف دانست، بلکه آنها دشمنانی هستند که هرگز دست از دشمنی خود برنمیدارند. میزان مخالفت یا دشمنی این افراد، از گفتهها و نوشتهها و حتی عملکرد آنان بهخوبی روشن میشود.
همین چند روز قبل از استیضاح، یک روزنامه اصولگرا در یادداشتی، جناب دکتر فرجیدانا را، گماشتهای بیاختیار لقب داد. این عبارت برای یک چهره زحمتکش، متدین، دانشمند و متعهد، چه معنی و مفهومی جز دشمنی آشکار دارد؟ در کجای این عبارت، بویی از انتقاد،آن هم دلسوزانهای که مدعیان، ادعای آن را دارند، به مشام میرسد؟ جالب اینکه همین روزنامه، پس از سخنرانی رییسجمهور در جلسه نمایندگان سیاسی کشور در خارج از ایران، دست به مظلومنمایی زد و خود را ضمن اینکه مخاطب سخنان دکتر روحانی میدانست، منتقد دلسوز با ادبیاتی خوب و اسلامی، معرفی کرد.
وقت آن نرسیده است که این روزنامهها، مجلات و رسانهها خود را با مطالبات مردم هماهنگ کنند؟