نمیدونم  داستان رابین هود جوان  را خوانده اید .ولی میدانم که به احتمال زیاد کارتون (انیمیشن )آن را دیده اید . داروغه ای داشت که مالیات بزور از مردم میگرفت ورابین هود این مالیات را به فقرای داستان پس میداد.خلاصه ماجرا ی آن همان دفاع از مظلوم در مقابل ظالم است .داستانی که در طول تاریخ همیشه تکرار شده است و اغلب احساسات وافکار عالی انسانی را به سمت خویش جذب میکند .این مبارزه در دوران گذشته تا امروز ادامه داشته است ودین اسلام نیز از بطن همین عدالت خواهی ودفاع از مظلوم در برابر ظالم سر برآورده است.وخداوند  جل وجلاله بارها وبارها در کتابش قران  مجید خبر از سرنوشت آتشین ظالمان میدهد.حال به کم وکیف داستان فقیر وغنی،دارا وندار،ظالم ومظلوم،شمال جنوب  چپ وراست و.....کاری نداریم.بلکه بیشتر موضوع اینجاست که رعایت حال مردم بر حاکمان واجب است ونباید طوری باشدکه این ذهنیت را تداعی کند که ما نیاز به رابین هودی داریم که مشکلات مردم را حل کند وبداد مردم برسد.نمی خواهم موضوع را رنگ دینی ومذهبی بدهم که قیاس مع الفارغ است .نمی دانم چرا  هر موقع که بحث مالیات بر ارزش افزوده که پیش می آید وقرار بود از تولید کنندگان وفروشندگان گرفته شود وحال بر گردن خریدار ومردم قرار گرفته، یاد رابین هود میافتم؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!یا حکیم

از شب ناراضی و در روز پریشانیم 

در فقر می نالیم ودر بی نیازی طغیان گر 

از خواب بیزار یم ودر بیداری بی عمل 

فرسوده می شویم بی فایده 

وتلاش می کنیم بیهوده 

در سیاهی عاجزیم ودر روشنایی ها در خواب

سخن کوتاه کنم حتی آب را بی فلسفه ننوشیم

وبدانیم اگر پروانه ای پر بزند در مشرق 

در مغرب کنفیکون می شود روزگار

بیدار باشیم وهوشیار که خیلی زود دیر می شود

از دست دادن امیدی پوچ  وارزویی محال خود موفقیت بزرگی است   شکسپیر

زندگانی اشخاص متملق وچاپلوس بسته به وجود کسانی است که خریدار چاپلوسیها وتملقات آنان هستند     لافونتن

نادانی به اندازه تمایل نداشتن به آموختن مایه شرمساری نیست!    فرانکلین

حـیف از بهــار و پنجــره وقتــی تو نیستی              حیـف از بیــان خاطـــره وقتــی تو نیستی
زل می زنــم به نقطــه تاریــــک پیـــش رو                هر شــب کنار پنجــره وقتــی تـــو نیستی
حس می کنم به نقطه ی تکرار می رسند               اندیشـــه های باکــــره وقتـــی تـو نیستی
دارم فقــــط به دور خــــودم چـــرخ می زنم               روی محیــط دایـــره وقتــــی تــــو نیســـتی
بهتــــر کــه همـــان بســـته بمــــاند تا ابــد                ایــن پـــرده های کــرکـره وقتــی تو نیستی
نه با خیـــال غیــر تــو حتـــی نمـــی شـوم               ســرگــرم یک مــذاکره وقتـــی تــو نیـستیاز وبلاگ به تعداد.......................

گفته بودم دردت را درمان کنم             انچه از دل ایدم آن کنم

در میان موج غم با یک ندا                   زاد وبخت خویش را  تابان کنم

از فراق وفرغت سالها چطور                 من بنام او جبران کنم!

حافظ وهم سعدی ونیما کنون              با خودم داخل اندر حلقه رندان کنم!! تا بعد

راستش ما همیشه اینقدر از قافله عقبیم که منهای جریانات سیاسی زیادی که اصلا خبردار نمیشویم .از اخبار اجتماعی وفرهنگی هم با این همه توسعه تکنولوژی ومدرنیسم وپست مدرنیسم و  دنیای ارتباطات انلاین وثانیه ای با تاخیر  وتاخر  خبردار میشویم .البته گاهی هم اصلا متوجه نمی شویم (همان نمی فهمیم !!؟) که در اطراف ما چه میگذرد وبعبارتی دنیا در دست کیست؟!اخر نه ماهواره داریم ونه استفاده  از فیلتر شکن در مرام ماست ؟!القرض مثل همین داستان  ساپورت که بین بزرگان قوم جنجالی بپا کرد ومارا هم زابرا کرد؟لذا این مطلب با فروکش کردن اتش داغی ساپورت بنظرم رسید.وصد البته اینکه شاید دلیلش ان باشد که در دیار ما هنوز ساپورتیها قیام نکرده اند؟!حتی در شهر مقدس مشد هم کمتر ساپورت پوش به چشم میخورد.القصه جونم براتون بگه این ساپورت پوشی هم در راستای اشاعه مد است دیگر  وصد البته با بررسی هایی که من کردم قیمت این نوع پوشش بسیار ارزانتر  از لباسهای دیگر است.!به این نمونه تبلیغاتی نگاه کنید>

از این قبیل تبلیغات الی ماشالله در اینترنت مانند همین فروشگاه کذایی 5040 وابسته به تلویزیون فراوانست.جالبتر اینکه

قیمت این محصولات در حد قیمت یک پیراهن متوسط مردانه است.حال با توجه به اشاعه مد ونیم مد وعشق وعلاقه جوانان به زیبایی (که خیلی هم خوبست)واز طرفی مشکلات معیشتی واقتصادی 70%  وحتی بیشتر   مردم این نظر که جوانان از روی اضطرار وقیمت مناسب به استفاده از این لباس روی آورده اند دور از اشکال است .واضحتر بگویم از روی دلخوشی نیست که لباس تنگ  وساپورت میپوشند بلکه بخاطر قیمت مناسب وظاهر آراسته است حتما؟!من شخصا از مباحثی که جناب علی مطهری فرزند خلف شهید مطهری واخوی ایشان  بسیار استفاده میکنم.این مطلب را بخاطر فرمایشات ایشان یاد اوری کردم که مردم در اقصی نقاط این مملکت دغدغه نان دار ند نه سودای نام وپرداختن به این موضوعات به ظاهر فرهنگی واینکه چهارنفر خانم  در کلان شهرهاساپورت بپوشند  دردی از دل  مردم مناطق محروم وشهرستانها وانانکه زندگی در رنج وعذابی دارند حل نخواهد کرد .بگذارید دولتمردان غیور به مباحث کلان و معیشت ونان مردم برسند وحاشیه سازی نکنید.

غضنفر می ره سربازی. تو صف بوده ، سروانه می گه به چپ چپ ، به راست راست . می بینه غضنفر همینطوری وایستاده ! می گه : تو چرا به فرمان عمل نمی کنی ؟ غضنفر می گه : جناب سروان شما اول تصمیم قطعی رو بگیرید ، بعد من انجام می دم

میگم ذائقه ادما متفاوته.هرکسی از یک جور غذا خوشش میاد.البته این ذائقه به سن وسال هم بستگی داره؟تو کودکی یه جوریه! تو نوجونی یه جوره! توجونی یه جور دیگه است !میانسالی هم که جای خودشو داره تا پیری اگه بهش برسی  ببینی  چه جوریاست. تو خلقیات ورفتار ووافکارم قاعدتا همین جوره !تو هر سنی دنبال یک چیز خاصی واخلاق ورفتارتم همین جوری مثل ذائقه عوض میشه.حالا حتما نیازه بگم تو هر سنی چه چیزایی رو میخوای ودنبالشی؟نه شما بهتر از من میدونید !حالا استثنا هم در این بین پیدا میشه مثلا پیرمردی که هوس جونی میکنه یا بچه ای که احساس بزرگی میکنه وادا واطفار بزرگترا در میاره!  ولی قاعده کار ثابته!حالا بعضیا خودشونه تو این مسیر گم میکنند ویا جهشی عمل میکنند نمیدونند که همه زندگی پله به پله است.حتی پولدار شدن وزن وبچه دار وشدن ووارد بازار کار شدن؟منظورم وبهتر بگم چند روز قبل تو یکی از پارکهای بزرگ مشهدچند نوجون  دور یک جون تمام عیار  جمع شده بودن واستاد !راجع به مسائل جنسی براشون کلاس  گذاشته بود؟! اگر چه همین تکنولوژیها چشم وگوش بچه ها رو باز کرده وهر چی بخوای تو همین اینترنت پیدا میشه ولی  بازم مراقبت ومواظبت در اجتماع جلو انحرافات اخلاقی نسل پاک! را خواهد گرفت .با خودم گفتم بهر حال ممکنه این کلاسها برای جوان ازدواج کرده خوبه ولی برای یک نوجوان سم مهلک است وخوب است که در این فصل بیشتر مواظب باشیم؟یا ستار

از قضـــــا افــتاد مـــعشوقی در آب       عــاشقش خــود را در افـکند از شتاب

چـــون رسیدند آن دو تن با یکدگر        این یکی پرسید از آن ک«ای بی خبر

گــــر مــن افــــتادم در آن آب روان        از چــه افکندی تــو خود را در میان؟»

گــفت «من خود را در آب انداختم       زان کــــه خود را از تو می نشناختم

روزگاری شد که تا شد بی شکی       بــــا تـــوییِّ تـــو یـــکیِّ مـــن یکـــی

تـــو منــی یا من توام چند از دوی        بــا تــو مــن، یــا تــوم، یــا تـــو توی

چون تو من باشی و من تو بر دوام       هر دو تن باشیم یک تن والسلام.»

تا توی برجاست در شرک است یافت     چون توی برخاست توحیدت بتافت

تــــو، درو، گُــم گَــرد توحید این بود        گُم شدن گُم کن تو، تفرید این بود.

چندی است که مخابرات محترم وگرامی تر از جان اقدام به یکسان سازی نرخ مکالمات داخل شهری وبین شهری  تلفن همراه نموده است وعن قریب قرار است این داستان برای تلفن های ثابت هم رپید(همان تکرار) شود.من فکر میکنم این ماجرا بشدت به ضرر مشترک وبه نفع مخابرات است !!!!!چرا ؟چونکه بیشتر تماسهای هرشهر داخلی است وبا این طرح زیرکانه درآمد مخابرات افزایش پیدا میکند.این ماجرا در تلفن همراه که تقریبا هزینه مکالمات را دو برابر کرد  .حالا شما بگوییدبرای تلفن ثابت چگونه خواهد شد؟!یا مستعان بداد برس!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!??????????????????????

هر دمی چون نی، ازدل نالان، شکوه هــــــــــا دارم

روی دل هر شب، تا سحرگاهان با خدا دارم

هر نفس آهیست، کـــــز دل خونین

لحظه های عمر بی ســامان، میرود سنگین

اشک خون آلود من دامـــــــــــــــان، می کند رنگین

به سکوت سرد زمان

به خـــــــزان زرد زمان

نه زمان را درد کســـی

نه کسی را درد زمـــــــان

بهار مردمی هـــــا دی شد!

زمان مهربانی طـــــــــی شد!

آه از این دم سردیهــــــــــا، خدایا

آه از این دم سردیهـــــــــــا، خدایـــا

نــــه امیدی در دل من

که گشاید مشکل من

نه فروغ روی مهی

کــه فروزد محفل من

نه همزبان دردآگـــاهی

که ناله ای خرد با آهـــــی

داد از این بی دردیها، خدایــا

داد از این بی دردیها، خدایـــــا

نه صفایی ز دمسازی به جام می

که گــــرد غم ز دل شوید

که بگویم راز پنهان

که چه دردی دارم بر جان

وای از این بی همرازی خدایــا

وای از این بی همرازی خدایـــــــا

وه که به حسرت عمر گرامـــــــی ســــــر شد

همچو شراره از دل آذر بر شد و خاکستر شد

یک نفس زد و هدر شد

روزگار من به ســــر شد

چنگی عشقم راه جنون زد

مردم چشمم جامه به خون زد ..

دل نهم ز بی شکیبی

با فسون خود فریبـــی

چه فسون نافرجامــی

به امید بی انجامـــــی

وای از این افسون سازی، خدایا

وای از این افسون سازی، خدایا