نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی
ليگ برتر جام خليج فارس  
  تيم بازيها برد مساوی گل زده تفاضل گل امتياز  
1 پرسپوليس 15 8 4 13 7 27 (1-)
2 فولاد 15 8 3 22 3 27  
3 نفت تهران 15 7 5 20 6 26  
4 تراکتورسازي 14 7 5 21 9 25 (1-)
5 سپاهان 15 6 6 17 6 24  
6 استقلال 13 7 3 18 5 23 (1-)
7 سايپا 14 5 5 10 1- 20  
8 داماش گيلان 15 4 7 18 2 18 (1-)
9 ملوان 14 5 4 16 0 18 (1-)
10 گسترش فولاد 15 4 5 18 1- 17  
11 استقلال خوزستان 15 4 5 17 4- 17  
12 صباي قم 14 4 4 17 1- 16  
13 ذوب آهن 15 3 5 13 9- 14  
14 راه‌آهن سورينت 15 3 4 14 4- 13  
15 فجر سپاسي 15 3 4 11 10- 13  
16 مس 15 0 9 10 8- 9  
ورزش س


:: بازدید از این مطلب : 975
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : پنج شنبه 16 آبان 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی
 

 

طر کره ماه ۳۴۷۶ کیلومتر ( یک چهارم قطر زمین )
فشردگی دو قطب ۰.۰۰۲ کیلومتر
ثقل سطحی در مقایسه با زمین(۱) ۰.۱۶۵
سرعت گریز ۲.۳۷ کیلومتر بر ثانیه
تمایل محور نسبت به سطح مدار آن ۱.۵۳ درجه
سطح ۳۸ میلیون کیلومتر مربع
دما منفی ۱۷۳ (شب) مثبت ۱۱۷ (روز)
زمان گردش دور زمین ۲۷ روز و ۷ ساعت و ۴۳ دقیقه
مرتفع ترین قله ۱۱۳۵۰ متر

ماه «نشانهٔ نجومی: ☾» تنها قمر طبیعی سیارهٔ زمین است و با بازتاباندن نور خورشید، شب‌های زمین را کمی روشن می‌کند.

ماه پنجمین قمر طبیعی بزرگ در منظومه خورشیدی در میان ۱۷۳ ماه موجود در این منظومه است. قطر ماه حدود ۳۵۰۰ کیلومتر است؛ جوّ ندارد و سطح آن از برخورد سنگ‌های آسمانی آبله‌گون است.

قطر کره ماه یک‌چهارم کره زمین است و هیچ سیاره دیگری در منظومه خورشیدی، نسبت به اندازهٔ خود ماهی به این بزرگی ندارد.[۱] چگالی ماه چهار پنجم چگالی زمین است.

انسان‌ها از قدیم از کره ماه و چرخش منظم آن برای گاهشماری، به‌ویژه در کشاورزی، بهره می‌گرفتند، مسافران و دریانوردان نیز از نور و حضور ماه برای جهت‌یابی و ناوبری استفاده می‌کردند؛ ماه هم‌چنین در اسطوره‌های اقوام حضور زیادی دارد و در برخی فرهنگ‌ها حتی آن را به عنوان یک ایزد پرستش می‌کرده‌اند. گرانش (جاذبه) ماه باعث به‌وجود آمدن جزر و مد آب‌های کره زمین می‌شود و گرانش کره ماه هم‌چنین باعث باثبات ماندن محور گردش زمین به‌دور خود می‌شود که در صورت عدم وجود ماه، انحراف محوری زمین مرتبا تغییر می‌کرد و این امر باعث آشفته شدن آب و هوا و فصل‌ها در زمین می‌شد.[۱]



:: موضوعات مرتبط: علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1173
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 16 آبان 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

 

روزی زنی نزد دکتر روانپزشک معروفی رفت و به او گفت که

همسرش نسبت به او و فرزندانش بی تفاوت شده است و او

می ترسد که نکند مرد زندگی اش دلش را به کس دیگری

سپرده باشد . دکتر از زن پرسید : ” آیا مرد نگران سلامتی او و

بچه هایش هست و برایشان غذا و مسکن و امکانات رفاهی را

فراهم می کند ؟! “

زن پاسخ داد : ” آری در رفع نیاز های ما سنگ تمام می گذارد و

از هیچ چیز کوتاهی نمی کند ! ” دکتر تبسمی کرد و گفت :

“پس نگران نباش و با خیال راحت به زندگی خود ادامه بده ! ” دو

ماه بعد دوباره همان زن نزد دکتر آمد

گفت : ” به مرد زندگی اش مشکوک شده است . او بعضی

شب ها به منزل نمی آید و با ارباب جدیدش که زنی پولدار و

بیوه است صمیمی شده است . زن به دکتر گفت که می ترسد

مردش را از دست بدهد . دکتر از زن خواست تا بی خبر به

همراه بچه ها به منزل پدر برود و واکنش همسرش را نزد او

گزارش دهد . روز بعد زن نزد دکتر آمد و گفت شوهرش روز قبل

وقتی خسته از سر کار آمده و کسی را در منزل ندیده هراسان

و مضطرب همه جا را زیر پا گذاشته تا زن و بچه اش را پیدا کند

و دیشب کلی همه را دعوا کرده که چرا بی خبر منزل را ترک

کرده اند .

دکتر تبسمی کرد و گفت : ” نگران مباش ! مرد تو مال توست .

آزارش مده و بگذار به کارش برسد . او مادامی که نگران

شماست ، به شما تعلق دارد . ” شش ماه بعد زن گریان نزد

دکتر آمد و گفت : ” ای کاش پیش شما نمی آمدم و همان روز

جلوی شوهرم را می گرفتم . او یک هفته پیش به خانه ارباب

جدیدش یعنی همان زن پولدار و بیوه رفته و دیگر نزد ما نیامده و

این نشانه آن است که او دیگر زن و زندگی را ترک کرده است و

قصد زندگی با زن پولدار را دارد . ” زن به شدت می گریست و از

بی وفایی شوهرش زمین و زمان را دشنام می داد . دکتر

دستی به صورتش کشید و خطاب به زن گفت : ” هر چه زودتر

مردان فامیل را صدا بزن و بی مقدمه به منزل ارباب پولدار بروید .

حتماً بلایی سر شوهرت آمده است ! “

زن هراسناک مردان فامیل را خبر کرد و همگی به اتفاق دکتر به

در منزل ارباب پولدار رفتند . ابتدا زن پولدار از شوهر زن اظهار بی

اطلاعی کرد . اما وقتی سماجت دکتر در وارسی منزل را دید

تسلیم شد . سرانجام شوهر زن را درون چاهی در داخل باغ

ارباب پیدا کردند . او را در حالی که بسیار ضعیف و درمانده شده

بود از چاه بیرون کشیدند . مرد به محض اینکه از چاه بیرون آمد

به مردان اطراف گفت که سریعاً به همسر و فرزندانش خبر

سلامتی او را بدهند که نگران نباشند . دکتر لبخندی زد و گفت

: ” این مرد هنوز نگران است . پس هنوز قابل اعتماد است و باید

حرفش را باور کرد . “

بعداً مشخص شد که زن بیوه ارباب هر چه تلاش کرده بود تا مرد

را فریب دهد موفق نشده بود و به خاطر وفاداری مرد او را درون

چاه زندانی کرده بود . یک سال بعد زن هدیه ای برای دکتر

معروف آورد . دکتر پرسید : ” شوهرت چطور است ؟! ” زن با

تبسم گفت : ” هنوز نگران من و فرزندانم است . بنابراین دیگر

نگران از دست دادنش نیستم ! به همین سادگی ! “



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1004
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 16 آبان 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 890
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 16 آبان 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی
افزایش 8 میلیمتری بارندگی در گناباد به نسبت سال زراعی مشابه تا پایان آبان    
 
 
 
 

نام

میزان بارندگی

گناباد

12/6

سد کاخک

11/6

شهر کاخک

12/6

بجستان

10/3

بیمرغ

24/7

گیسور

16/1

نجم آباد

16

زیبد

16

 



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , محلی-منطقه ای , ,
:: بازدید از این مطلب : 1628
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : پنج شنبه 16 آبان 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی
 

بنویسید به دیوار سکوت....عشق سرمایه هر انسانست/بنشانید به لب حرف قشنگ......حرف بد وسوسه شیطان است/و بدانید که فردا دیر است...و اگر غصه بیاید امروز تا همیشه دلتان درگیر است/پس بسازید رهی را که کنون تا ابد سوی صداقت برود/و بکارید به هر خانه گلی که فقط بوی محبت بدهد.








 
 
 
 


:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 984
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 15 آبان 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1053
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 12 آبان 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

ای خوشا خاطر ز نور علم مشحون داشتن
تیرگیها را ازین اقلیم بیرون داشتن

 

همچو موسی بودن از نور تجلی تابناک
گفتگوها
با خدا در کوه و هامون داشتن

 

پاک کردن خویش را ز آلودگیهای زمین
خانه چون خورشید در اقطار گردون داشتن

 

عقل را بازارگان کردن ببازار وجود
نفس را بردن برین بازار و مغبون داشتن

 

بی حضور کیمیا، از هر مسی زر ساختن
بی وجود گوهر و زر، گنج قارون داشتن

 

گشتن اندر کان معنی گوهری عالمفروز
هر زمانی پرتو و تابی دگرگون داشتن

 

عقل و علم و هوش را بایکدیگر آمیختن
جان و دل را زنده زین جانبخش معجون داشتن

 

چون نهالی تازه، در پاداش رنج باغبان
شاخه‌های خرد خویش از بار، وارون داشتن

 

هر کجا دیوست، آنجا نور یزدانی شدن
هر کجا مار است، آنجا حکم افسون داشتن



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 987
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : یک شنبه 12 آبان 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

در هیاهوی زندگی دریافتم چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت

در حالیکه گویی ایستاده بودم !

چه غصه هایی که فقط به غم دلم حاصل شد،

 در حالیکه قصه کودکانه اى بیش نبود !

دریافتم کسی هست که اگر بخواهد میشود و اگر نخواهد نمی شود !

به همین سادگی …



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 886
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 12 آبان 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

وقتي شخصي گمان كرد كه ديگر احتياجي به پيشرفت ندارد، بايد تابوت خود را آماده كند



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 880
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : یک شنبه 12 آبان 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

 

 آخه پاستیل چیه ؟ سوسول بازی …

مرد اونه که دست مخاطب خاصشو بگیره ورداره ببره کله پاچه ای هی لقمه بگیره چش گوسفنده رو بعد روشم آبلیمو بریزه بزاره دهن عشقش !

.

.

.

این دنیا ارزش نداره خودتو اذیت نکـن ؛ جاش بقیه رو اذیت کن یَک حالی میده !!!

.

.

.

معمولا ۹۹٫۹۵% ایرانیا وقتی میرن یه جا سعی نمی کنن در محل لذت ببرن بلکه سعی می کنن عکس و فیلم بگیرن و بعدها ببینن و حسرت بخورن !

.

.

.

تو خونه ی ما خیلی پیش میاد صدات کنن بعد ازت بپرسن “چی میخواستم بگم ؟” و عجیب تر اینه که منتظر جواب هم میمونن !

.

.

.

توی سایتی نظر سنجی گذاشته بودن پرسیده بودن : “کدوم سوغاتی از کدوم شهر رو خیلی دوست دارید ؟”
اکثر اونایی که شرکت کرده بودن زده بودن “LCD از بانه”
یعنی من عااااشق این هموطنانمونم !

.

.

.

مورد داشتیم پسره با اینترنت دایل آپ بازی هشت گیگابایتی دانلود کرده آخرش هم تو کامپیوترش بالا نیومده …

.

.

.

موردی هم دیده شده که دختره مخاطب خاصشو عوض کرده چون با رنگ لاکش ست نبوده !

.

.

.

فقط باز شدن بی موقع اینترنت اکسپلوررِ که میتونه باعث بشه برم حموم !

.

.

.

مرد باید خوش تیپ باشه و ته ریش داشته باشه !
اخلاقش مهم نیست ؛ با اجرا گذاشتنِ مهریه درست میشه …

.

.

.

هورمونی هست به نامِ هورمون “که چی بشه” که گند میزنه به هورمون “اراده”

.

.

.

هدفون هم یه جور سلاح سرد به حساب میاد برای دفاع در مقابل زر زدن اطرافیان !

.

.

.

مورد داشتیم رفته بودن تفریح بارون گرفته همه رفتن زیر کلیپس دختره …
میگن ۶نفر بودن که حتی یه ذره هم خیس نشدن !

.

.

.

اون زمونا که از این نوشابه شیشه ای ها بود یه روز خواستم یه شیشه که اضافه اومده بود رو بذارم تو در یخچال دیدم بلنده و جا نمیشه ؛ درش آوردم یکَمِش رو خوردم دوباره گذاشتم و در کمال تعجب دیدم که نه ، بازم جا نمیشه !

.

.

.

یکی از سوالاتی که الان ذهن منو ۸بانده آسفالت کرده اینه که چرا لنز دوربین دایره س ولی عکسی که میگیره مربعه ؟؟؟

.

.

.

همیشه آرزوم این بود مخاطب خاصم بهم خیانت کنه و عکساشو بندازم تو شومینه بسوزه ولی خوب اولا که عکساشو ندارم ، دوما من اصلا مخاطب خاص ندارم و سوما هم بین خودمون بمونه ، شومینه هم نداریم !

.

.

.

بار الها ما را از هجوم لاشخورها در هنگام باز کردن آدامس رهایی بخش !

.

.

.

لامصب اونقدی که تو کارای من گره هست تو فرش شفقی تبریز نیست !

.

.

.

ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺩﻝ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ، ﺗﻮﺍﻥ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ …
مخاطب خاصمان ﭘﯿﺸﮑﺶ ﺩﺭﮔﺎﻫﺖ !

.

.

.

یه نفس عمیق بکشید مهمون من !
یه همچین آدم لارج و فراخ البال و بی اعتنا به مال و منال دنیوی هستم من …

.

.

.

تقریبا ۹۷درصد آدمایی که توی اتوبوس و تاکسی می بینیم پشت تلفن دارن جایی که الان هستن رو میگن دروغ میگن ؛ حداقل سه ایستگاه جلوترو میگن !

.

.

.

یارو نوشته “من خیلی لاغرم هر کار میکنم چاق نمیشم” ، یکی اومده کامنت داده رو تردمیل برعکس بدو !

.

.

.

یه سریام بودن قبلا ”چشم چشم دو ابرو” میکشیدن ولی الان یاد گرفتن ”خط و نشون” می کشن …
به اینا دست نزنید اینا دارن پله های ترقی رو اتوبان میکنن !


 دارو عبارت است از عوارضی جانبی که بعضا اثرات درمانی هم دارد

برای رفع این عوارض جانبی داروهای دیگری تجویز می شوند که

خود این چرخه را تا نابودی کامل بیمار طی می کنند.

با داداشم رفتیم بوتیک اون جنسی که می خواستم نبود

به فروشنده میگم ببخشید ما یه دور بزنیم برمیگردیم …

دادشم برگشته به فروشنده میگه :

دروغ میگه از صبح به ده نفر دیگه هم همینو گفته ، شما منتظر ما نباشین !

دماغمو عمل کردم

آوردنم خونه ، بابام هی میاد تو اتاقم میگه حیف نبود اون گرز دزد ترسون منو دادی رفت ؟

 

دقت کردین تو فیلم و سریال های ایرانی وقتی دوتا دانشجو میخوان عاشق هم بشن

باید پسره اشتباها به کیف دختره بزنه تا همه

وسایلش بریزه و تو جمع کردن کمکش کنه و عاشقش بشه ؟

یه زنه تو آشپزخونه مارمولک می بینه سریع حشره کشو ور میداره میزنه بهش مارمولکه میگه خاله خاله زیربغلمم بزن!

یکی از فانتزیام اینه که بچه هام یه دو قلوی پسرو دختر بشن! 

بعد اسم دوتاشونو بذارم "رها".
بعد که دعواشون بشه بزنن تو سر و کله ی هم ،داد بزنم بگم:

رها، رها رو رها کن!

.بعد تو دود محو بشم

دیشب خواب دیدم دوست دخترم رفته زیر 18 چرخ له شده در حد املت 

از خواب پریدم خواستم زنگ بزنم بهش دیدم شارژ ندارم داشتم دیونه میشدم و در و دیوارو چنگ میداختم یادم اومد دوست دختر ندارم 

مامانم رفته بود کلاس تمبک خیلی هم استعداد داشت! بنده خدا تا تمبک رو میگرفت دستش جفت داداشام میومدن وسط خونه شروع میکردن به حرکتهای زورخونه ای و چرخش و رخصت پهلوون و فرصتی بهم میگفتن که مامانم سر یه هفته ذوقش کور شد گذاشت کنار 

 

اعتراف میکنم دخترا فرشته ان

ما پسرا هم آدمیم

دخترا ; سجده رو نمی‌بینم چرا !؟؟

زود باشید ، سرییییییع!!

.

.

.

این کانال سه هم با این سریالاش !

یارو چشاش سبز آبیه ، چشمای لعیا زنگنه هم سبزه

بعد معلوم نیست این دو تا بچه چشم قهوه ای به کی رفتن !

زدن تو کاسه کوزه ی قوانین وراثت

.

.

.

فقط یه ایرانی میتونه صبح جمعه ساعت ۶ با هزار مشقت و برنامه ریزی قبلی

پاشه بره بیرون حلیم بخوره ،  پارک بره ، ورزش هم کنه

بعد ساعت ۹ برگرده خونه بگیره تا ظهر بخوابه !

.

.

.

نیمه ﯼ ﮔﻢ ﺷﺪﻩ ﯼ ﻣﻦ ﺗﻮﻗﻊ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺍﺯﺕ ﺍﻻﻥ ﭘﯿﺪﺍ بشی

ﻓﻘﻂ ﺑﯿﺎ ﺑﮕﻮ ﺍﮔﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﺁﺩﻣﺎ ﺑﺮﺍﺕ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺪﻧﺴﺎﺯﯼ ﻧﺮﻡ !

.

.

.

کنترل تلوزیون ما به درجه ای از عرفان رسیده

که اگه باتری هاشو هم دربیاری ولی چند بار بزنی پشتش بازم کار میکنه !

.

.

.

مامان بقیه : صبح شده پاشو دیگه

مامان من : صبح شده بخواب دیگه !

.

.

.

امسال نمایشگاه کتاب نرفتم ، خودم تو خونه سیب زمینی سرخ کردم خوردم !

.

.

.

لقمان را گفتند ادب از که آموختی؟

گفت: از بی ادبان

گفتند: قبل از اینکه ادب بیاموزی از کجا تشخیص دادی اونا بی ادبن؟

گفت: خب دیگه خفه شین !

.

.

.

از بعضیا میپرسی اسم بچه تونو چی گذاشتید ؟

یه چیزی میگن که مجبور میشی بعدش بپرسی به سلامتی حالا دختره یا پسر !؟

.

.

.

عربها هم مدام به هم گوشزد میکنن : عربی را فاس بداریم !

.

.

.

فقط یه کودک ایرانی وقتی میره تو صف نونوایی هرچی صبر می‌کنه می‌بینه همش آخره صفه!

.

.

.

توصیه بابام به من موقع رانندگی

سر کوچه ها یواش تر بپیچ ؛

شاید یکی بی شعورتر از تو پیدا شد که از اونور بیاد :|

.

.

.

تو زندگی یه دردهایی هست که فقط با خوابیدن جلوی کولر خوب میشه !

.

.

.

مراقب باشید

یک درصد دغدغه میتونه گند بزنه  به نود و نه درصد آرامش !

.

.

.

شیوه خرید کوکا کولا در شیراز

سلام کــاکو، کوکــا کولام داری؟

- ها کــاکو. کوکــام هَس . هــــــمون جُو وردار

- کو؟ ایکه کــاکــائوئه کاکو !

- نه کاکو، پشتِ کــاکــائوا کوکــان

.

.

.

سر کلاس تنظیم خانواده ، استاد گفت :

کسی اینجا متاهله ؟یکی از بچه ها گفت : من !همه یه جوری برگشتن نگاش کردن ،

در این حد که طرف گفت :

خب باشه طلاقش میدم

.

.

.

ﺣﻮﺻﻠﻢ ﺳﺮ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ۱۱۸

ﮔﻔﺘﻢ :ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺍﺩﯾﺴﻮﻥ ﺭﻭ ﻟﻄﻒ ﮐﻨﯿد

ﺍﻭﻧﻢ ﯾﻪ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺩﺍﺩ

ﺁﻗﺎ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺯﻧﮕﯿﺪﯾﻢ

ﯾﮑﯽ ﻭﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﻔﺖ ﺗﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻓﺎﺭﺍﺑﯽ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ؟

.

.

.

دقت کردین تو این یه ساعت مونده به افطار اینقدر طول میکشه که

اگه برنامه ریزی کنی میتونی توش ازدواج کنی بچه دار هم بشی !

.

.

.

سخت ترین قسمت شنیدن یه شوخى بى مزه اون قسمتیه که

نگاهت میکنن تا عکس العملتُ ببینن !

.

.

.

خدابیامرز بخشى از آرامش زندگیشُ مدیون به تو چه هایى بود

که قبل از همه به خودش میگفت !

.

.

.

اسپری خریدم روش نوشته مخصوص دفع حشرات مزاحم

 الان تازه فهمیدم که یه سری حشراتم هستن که مراحمن

حالا موندم واسه اونا چی بخرم که اذیت نشن !

.

 

.

مـــــن اگــــه یـــــه نفــــــر دیگــــه بودمــــو ، خــــــودمـــو می دیـــدم



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 960
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 7 آبان 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

شيخ را گفتند : علم بهتر است يا ثروت ؟شيخ بيدرنگ شمشير از ميان بيرون آورد و مانند جومونگ مريد بخت برگشته را به سه پاره ي نامساوي تقسيم نمود و گفت : سالهاست که هيچ خري بين دو راهي علم و ثروت گير نميکند .....مريدان در حاليکه انگشت به دندان گرفته ولرزشي وجودشان را فرا گرفت گفتند يا شيخ ما را دليلي عيان ساز تا جان فدا کنيم .....شيخ گفت :در عنفوان جواني مرا دوستي بود که با هم به مکتب ميرفتيم ، دوستم ترک تحصيل کرد من معلم مکتب شدم...

حالا او پورشه داره...من پوشه...او اوراق مشارکت دارد،ومن اوراق امتحاني...او عينک آفتابي من عينک ته استکاني...او بيمه زندگاني.من بيمه خدمات درماني...او سکه و ارز...من سکته و قرض....
سخن شيخ چون بدينجا رسيد مريدان نعره اي جانسوز برداشته و راهي کلاسهاي آموزش اختلاس گشتندي ....
 


:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 860
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : یک شنبه 5 آبان 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

خوبي ها و بدي ها

 

دو دوست برای تفریح به ییلاق های خارج از شهر رفتند. در بین راه بر سر زمان استراحت اختلاف نظر پیدا کردند و یکی از آن ها در اثر عصبانیت بر روی دیگری سیلی محکمی زد.

 

آن یکی که سیلی خورده بود سخت آزرده شد، اما بدون آن که چیزی بگوید روی شن های کنار رودخانه نوشت: «امروز بهترین دوستم به من سیلی زد.»

سپس راه خود را ادامه دادند و به قسمت عمیق رودخانه رسیدند. آن دوستی که سیلی خورده بود پایش لغزید و نزدیک بود با جریان آب به سمت پرتگاهی خطرناک برود که دوستش او را نجات داد.

وقتی نفسش بالا آمد سنگ تیزی برداشت و به زحمت روی صخره ای نوشت: «امروز بهترین دوستم،جانم را نجات داد.»

دوستش با تعجب پرسید: «چرا آن دفعه روی شن ها نوشتی و این بار روی صخره؟» دیگری لبخند زد و گفت: «وقتی بدی می بینیم باید روی شن ها بنویسیم تا به راحتی با جریان آب شسته شود و وقتی محبتی در حق ما می شود باید روی سنگ سختی حک کنیم تا برای همیشه بماند.»

 



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1006
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 4 آبان 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

چه سکــــــــوتی دنیـــــــــــا را فـــــــــــرا می گرفت !!!➹

                         ➹ اگــــــــر هرکســــــــــــی ➹

                                       ➹ تنهــــا به انــــــــــدازه ی صــــــــــداقتش➹

                                                                         ➹ سخـــــن میگــــــفت ... ➹

 

 



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 924
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 4 آبان 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

دل می​رود ز دستم صاحب دلان خدا را




دل می​رود ز دستم صاحب دلان خدا را   دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز   باشد که بازبینیم دیدار آشنا را
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون   نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل   هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا
ای صاحب کرامت شکرانه سلامت   روزی تفقدی کن درویش بی​نوا را
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است   با دوستان مروت با دشمنان مدارا
در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند   گر تو نمی​پسندی تغییر کن قضا را
آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند   اشهی لنا و احلی من قبله العذارا
هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی   کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را
سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد   دلبر که در کف او موم است سنگ خارا
آیینه سکندر جام می است بنگر   تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند   ساقی بده بشارت رندان پارسا را
حافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود   ای شیخ پاکدامن معذور دار ما را





:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 909
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 30 مهر 1392 | نظرات ()