نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

جویدن آدامس هنگام خرد کردن پیاز مانع از اشک ریزی شما می شود. 

ـ اثر لب و زبان هر کس همانند اثر انگشت آن منحصر به فرد است. 

ـ رشد کودک در بهار بیشتر است.
 
ـ ۸ دقیقه و ۱۷ ثانیه طول می کشد تا نور خورشید به زمین برسد. 

ـ ظروف پلاستیکی تقریباً ۵۰۰۰۰سال در برابر تجزیه مقاومند. 

ـ تنها قسمتی از بدن که خون ندارد قرنیه چشم است. 

ـ شترمرغ در ۳ دقیقه ۹۵ لیتر آب می خورد. 

ـ حس بویایی مورچه با حس بویایی سگ برابری می کند. 

ـ کرم های ابریشم در ۵۶ روز ۸۶ برابر خود غذا می خورند. 

ـ زمان بارداری فیل به دو سال می رسد. 

ـ در یک سانتی متری پوست شما ۱۲ متر عصب و ۴ متر رگ و مویرگ است. 

ـ شدیدترین نعره ها متعلق به وال ها است که برابر با صدای موتور جت است. 

ـ وقتی یک نوزاد در حال گریه است با صدای ش....ش.... شما آرام می شود به این دلیل که صدای آبی که اطراف نوزاد در شکم مادر است را برایش تداعی می کند، در ضمن این یکی ازدلایلی است که چرا صدای ساحل دریا به انسان آرامش می دهد. 

ـ دلفین ها همانند گرگ ها هنگان خواب چشم هایشان را باز می گذارند. 

ـ با نگاه کردن به گوش حیوانات می توانیم به تخم گذار بودن یا بچه زا بودن آنها پی ببریم. بدین صورت که تخم گذاران گوششان ناپیدا و بچه زایان گوششان نمایان است، تنها یک اسثتنا وجود دارد آن هم نوعی افعی است که بچه زاست اما گوشش دقیق پیدا نیست. 

ـ بیشتر سردردهای معمولی از کم نوشیدن آب است. 

ـ انسان امروزی به طور متوسط ۶ سال از عمر خود را تلویزیون نگاه می کند و ۶ سال را صرف غذا خوردن می کند و یک سوم را می خوابد. 

ـ موش دو پای آفریقایی از میدان دید ۳۶۰ درجه برخوردار است. 

ـ مغز انسان تنها ۲ درصد از وزن انسان را تشکیل می دهد ولی ۲۵ درصد اکسیژن دریافتی بدن را به تنهایی مصرف می کند. 

- سرعت عطسه یك انسان برابر است با 160 كیلومتر در ساعت 

- آب دریا بهترین ماسك صورت است ! 

- چشم انسان معادل یك دوربین 135 مگا پیكسل عمل می كند ! 

- 90% سم مار از پروتئین تشكیل شده است ! 

- مغز در هنگام خواب فعالتر از وقتی است كه تلویزیون می بینید ! 

- جوانان هندی شادترین و ژاپنی ها افسرده ترین های جهان هستند ! 

- قوه چشایی پروانه در پاهای آن تعبیه شده است !



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1180
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : سه شنبه 22 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی


زندگی شیرینه سختش نکنیم/دلامون بزرگه تنگش نکنیم/دوستی قشنگه ترکش نکنیم.

 


به زندگی فکر کن!ولی برای زندگی غصه نخور /دیدن حقیقت است ولی درست دیدن فضیلت/ادب خرجی ندارد ولی همه چیز را می خرد/زندگی معلم بی رحمیست که اول امتحان می کند و بعد درس می دهد با شروع هر صبح فکر کن تازه به دنیا آمده ای مهربان باش و دوست بدار مهربان باش و دوست بدار.


زندگی تعداد نفس نیست...زندگی تعدادلبخند های کسانیست که دوستشان داریم.


در نبرد بین روزهای سخت و انسانهای سخت این انسانهای سخت هستند که باقی می مانندنه روزهای سخت.


وقتی زندگی را از یخ می سازی برای آب شدنش گریه نکن.


بکوش عظمت در نگاه تو باشد نه به آنچه می نگری.


خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان اما به قدر فهم تو کوچک می شود و به قدر نیاز تو فرود می آید و به قدر آرزوی تو گسترده می شود.


دیروز 20 اسفند بود یک سال پیش بود که آن فرشته ی محبت از کنارم پر کشید آنقدر آرام و بی صدا پرواز کرد که هیچ گاه رفتنش در باورم نمی گنجد.بچه که بودم فکر میکردم مادران نمی میرند چون جنسشان را از جنس فرشته می دانستم ولی حالا که یک سال است آن چهره نورانی را ندیدم...ولی نه یادش را هیچگاه از خاطر نخواهم برد.اکنون یک سال را با یاد و خاطراتش گذراندم ....آیا می داندکه چقدر دلم برایش تنگ شده؟آیا میداند که در میان انبوه گرفتاری و مشکلات یاد و خاطره اش برایم نوید بخش و امیدوار کننده است؟آیا میداند که همه هستی ام را مرهون او می دانم؟دیروز که بر سر مزارش رفتم همه اینها را به او گفتم آیا میداند که هرگز نبودنش و ندیدنش بهانه ای نخواهد بود برای از یاد رفتنش.مادر عزیزم روحت شاد و یادت جاودان

 

غروب جمعه دلم می گیرد مثل تمام کبوتران عاشق که عصرهای دلتنگی بالهای خسته اشان را بهانه دیدن یار تا اوج میگشایند.از بلندترین نقطه هر خاک سرک میکشند شاید برای لحظه ای جفت خویش را بیابند ولی دریغ.....بعد از ساعتها خسته تر از پیش به خانه برمی گردند و بدون آب و دانه چشمهای ماتمزده شان را بسته به امید فردا به خواب می روند کاش من هم کبوتر بودم تا به امید دیدار دوباره ات به خواب می رفتم مادر...مرا دریاب امشب مادر


 

مادر آسمانی من:یکشنبه بر سر مزارت گرد می آئیم و رشته های مروارید اشکهایمان را نثار سنگ مزارت میکنیم و با این دانه های مروارید آن را میشوییم یک سال پر از درد و اندوه از هجرت آسمانیت گذشت و چه سخت گذشت همیشه محتاج دعای تو بودیم مادر و امروز محتاج تر از همیشه التماس دعا مادر عزیزم


ای تندیس مهر .........کاش سفر نمیکردی

شب است و دلم بهانه تو را دارد دستان نیمه جانم گرمی دستان تو را می طلبد نفسم به شماره می افتد آن زمان که یاد نگاه گیرایت در ذهنم رسوب می کند من دیگر طاقت صدای بال پروانه ها را ندارم .من به کوچ چلچله ها خیره نمی مانم به گل سرخ دل نمی بندم چشمانم مال توست نگاهم پیشکشت جانم به کلامت بسته است دستانم اگر میلرزد و برایت می نگارم به خاطر عشق سوزانی است که مغز استخوانم را می سوزاند سر فصل تمام نوشته هایم نام تو و پایانش سطر نیمه کارهایست که به یاد تو پایان می یابد پس برایت می نگارم ای عشق من مرا مباد که بی یاد تو باشم مادر مرا روزی مباد آندم که بی یاد تو بنشینم چرخ که می چرخد من هم تاب می خورم زیرو رو می شوم و باز راه می افتم می بینی؟بازیگری را یاد گرفته ام مثل همه آنها که نگاه می کنند و می خندند چیزی ته سلولهایم تکان می خورد و خیال حضورت دستهایم را باز می کند می مانم بی هوا و رها وقتی دور می شوی و پنجه ای چنگ می زند می کشدم مثل رنگ روی زندگی پشت سرم خالی است دوباره سرم سنگین می شود و درد می آید و در هم می پیچم مچاله می شوم مثل لکه ای سیاه.


*ای وای خدای من ....مادرم در کنارم نیست*


20 اسفند یکسال از غروب ناباورانه عزیزمان می گذرد دست تقدیر او را از باغ زندگی جدا کرد و جز مشتی خاک بر ما باقی نگذاشت یکسال از پرواز معصومانه اش گذشت این یکسال را با یاد و بی حضورش چه تلخ و مبهوت به پایان بردیم و در فراقش چه خونها که از دل چکید و چه اشکها که بر رخ دوید هنوز به یادش اشک می ریزم تا شاید آرام گیرم و با حضور یاران رفتنش را باور کنیم مادر عزیزم یکسال است که چتر وجودت بر سرم نیست کوله بارت را بستی و برای همیشه تنهام گذاشتی منی که هنوز محتاج دستان نوازشگر توام با رفتنت تمام وجودم و روحم ترک برداشته و با تلنگری می شکند با اینکه حالا دستانت سرد است ولی گرمای وجودت همیشه در سینه ام خواهد ماند.

 


May mother i love you i need you even tough /مادر دوستت دارم و تا ابد به تو محتاجم/


خدایا خط و نشان دوزخت را برایم نکش جهنم تر از نبود مادر جایی را سراغ ندارم.


سکوت سرشار از ناگفته هاست...دلتنگی های آدمی را باد ترانه ای می خواند رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده می گیرد و هر دانه برفی به اشکی نریخته می ماند/سکوت سرشار از سخنان ناگفته است از حرکات ناکرده اعتراف به عشق های نهان و شگفتی های بر زبان نیامده در این سکوت حقیقت ما نهفته است حقیقت من و تو.........


از خدا خواستم دردهایم را از من بگیرد خدا گفت:نه!رها کردن کار توست تو باید از آنها دست بکشی*از خدا خواستم تا شکیبایی ام بخشد خدا گفت:نه!شکیبایی زاده رنج وسختی است شکیبایی بخشیدنی نیست به دست آوردنی است*از خدا خواستم تا خوشی و سعادتم بخشد خدا گفت:نه!من به تو نعمت و برکت دادم حال با توست که سعادت را به چنگ آوری*از خدا خواستم تا از رنج هایم بکاهد خدا گفت:نه!رنج و سختی تو را از دنیا دورتر و دورتر و به من نزدیک تر و نزدیک تر می کند*از خدا خواستم روحم را تعالی بخشد خدا گفت:نه!بایسته آن است که تو خود سر بر آوری و ببالی اما من تو را هرس خواهم کرد تا سودمند و پر ثمر شوی*من هر چیزی را که به گمانم در زندگی لذت می آفریند از خدا خواستم و باز گفت:نه!من به تو زندگی خواهم داد تا تو خود را از هر چیزی لذتی به کف آری.از خدا خواستم یاری ام دهد تا دیگران را دوست بدارم همانگونه که آنها مرا دوست دارند و خدا گفت:آه سرانجام چیزی خواستی تا من اجابت کنم.


آدم های زیادی را می شناسم که در مسجد به فکر اتومبیل شان هستند حال آن که در اتومبیل شان می توانند به یاد خدا باشند!/آدم های زیادی را می شناسم که همیشه در حسرت ثروت دیگران هستند اما هیچگاه به فرزندان سالم خود فکر نکرده اند!/آدم های زیادی را می شناسم که برای دادن یک سکه به فقیر همه دنیا را خبر می کنند اما هنگام گرفتاری در خفا از خداوند کمک می خواهند!/آدم های زیادی را می شناسم که همه موفقیت های شان را به توانایی خود ربط می دهند اما شکست ها را گردن شانس و اقبال می اندازند!/آدم های زیادی را می شناسم که همیشه از بدون یاور بودن گله کرده اند اما خودشان هرگز یاور کسی نبوده اند!/آدم های زیادی را می شناسم که برای کودک شان اسباب بازی خریده اند اما هیچ گاه اسباب بازی او را فراهم نکرده اند!!



تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دور افتاده برده شد با بی قراری به درگاه خداوند دعا می کرد تا او را نجات بخشد ساعت ها به اقیانوس چشم می دوخت تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمی آید.آخر سر نا امید شد و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک خارج از کلک بسازد تا از خود و وسایل اندکش بهتر محافظت نماید روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازگشت خانه کوچکش را درآتش یافت دود به آسمان رفته بود اندوهگین فریاد زد:خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک می شد از خواب برخاست آن کشتی می آمد تا او را نجات دهد.مرد از نجات دهندگانش پرسید:چطور متوجه شدید که من اینجا هستم؟آنها در جواب گفتند:ما علامت دودی که فرستادی دیدیم!آسان میتوان دلسرد شد هنگامی که به نظر می رسد کارها به خوبی پیش نمی روند اما نباید امیدمان را از دست بدهیم زیرا خدا در کار زندگی ماست حتی در میان دردو رنج.برای تمام چیزهای منفی که ما بخود می گوییم خداوند پاسخ مثبتی دارد.تو گفتی:آن غیر ممکن است خداوند پاسخ داد: همه چیز ممکن است/تو گفتی:هیچ کس واقعا مرا دوست ندارد خداوند پاسخ داد:من تو را دوست دارم/تو گفتی:من بسیار خسته هستم خداوند پاسخ داد:من به تو آرامش خواهم داد/تو گفتی:من توان ادامه دادن ندارم خداوند پاسخ داد:رحمت من کافی است/تو گفتی:من نمی توانم مشکلات را حل کنم خداوند پاسخ داد:من گام های تو را هدایت خواهم کرد/تو گفتی:من نمی توانم آن را انجام دهم خداوند پاسخ داد:تو هر کاری را با من می توانی به انجام برسانی/تو گفتی:آن ارزشش را ندارد خداوند پاسخ داد:آن ارزش پیدا خواهد کرد/تو گفتی:من نمی توانم خود را ببخشم خداوند پاسخ داد:من تو را بخشیده ام/تو گفتی:من می ترسم خداوند پاسخ داد:من روحی ترسو به تو نداده ام/تو گفتی:من همیشه نگران و ناامیدم خداوند پاسخ داد:تمام نگرانی هایت را به دوش من بگذار/تو گفتی:من به اندازه کافی ایمان ندارم خداوند پاسخ داد:من به همه به یک اندازه ایمان داده ام/تو گفتی:من به اندازه کافی باهوش نیستم خداوند پاسخ داد:من به تو عقل داده ام/تو گفتی:من احساس تنهایی میکنم خداوند پاسخ داد:من هرگز تو را ترک نخواهم کرد. 




:: موضوعات مرتبط: علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 3557
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 21 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

ایا میدانید چرا اجاره بها وقیمت مسکن در تهران بالاست؟بدلیل پایین بودن قیمت میوه وتره بار

ایا میدانیدچرا قیمت میو وتره بار در گناباد بالاست؟بدلیل پایین بودن قیمت مسکن وهکذا انحصاری بودن بازار میو وتره بار در دست افراد خاص،ولطف اداره صنعت ومعدن وتجارت در تعطیلی جمعه بازاروخوب بودن بیش از حد مردم گناباد؟؟!!


 



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1202
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : یک شنبه 20 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

نرخنامه شماره 91-00101084
درجه 3 درجه 2 درجه یک نام محصول  
--- 1000 1300 انگور - انواع میوه
--- 2800 3300 به
--- 700 700 پرتقال آبگیری  - انواع
--- 900 1050 پرتقال بیروتی
--- 1100 1250 پرتقال تامسون شمال
--- 1050 1150 پرتقال تامسون شمال -درشت
--- 1450 1600 پرتقال تامسون جنوب
--- 1300 1500 پرتقال سانگین
--- 1030 1150 پرتقال رسمی جنوب
--- 950 1100 پرتقال رسمی شمال
--- 1300 1300 پرتقال والنسیا
--- --- --- توت فرنگی
--- 1200 1400 خیار گلخانه ای ممتاز
--- 950 1370 سیب زرد و قرمز لبنان
--- 900 1200 سیب - سایر انواع
--- 1200 1450 کیوی
--- 1100 1250 گریپ فروت - تو سرخ
--- 450 700 گریپ فروت - تو سفید
--- 2200 2500 گلابی - انواع
--- 1850 2250 لیمو ترش سنگی جنوب
--- 950 1150 لیمو شیرین
--- 3900 4200 موز خوشه ای
--- 650 850 نارنگی محلی شمال
--- 2100 2300 نارنگی بندری
--- 950 1100 نارنگی تانجیلا
--- 1800 1950 نارنکی کینو داخلی
--- 1200 1400 هندوانه - انواع



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1489
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : یک شنبه 20 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

 

چه کسی لیاقت عضویت در شورای اسلامی شهر را دارد؟!

فراوانی غیرمتداول نامزدهای جوراجور، افکار عمومی را دچار گیجی، تردید و سردرگمی خواهد کرد و با توجه به ترفندهای تاثیرگذار تبلیغاتی، همواره امکان انتخاب افراد غیراصلح وجود دارد و سپردن شورای اسلامی شهر به دست چنین افرادی، موجب توقف، کندی و کجروی ماشین توسعه شهری و استمرار...

این روزها، مراسم و محافل عمومی شهرها، با مانور حضور نامزدهای شوراهای اسلامی شهرها و روستاها همراه شده و چهره های مشهور و غیرمشهور، مجرب و غیرمجرب، توانمند و غیرتوانمند، از نفس افتاده ها و تازه نفس ها، شیفتگان خدمت و تشنگان قدرت، موجه ها و غیرموجه ها، آقازاده ها و بی نام و نشان ها، داراها و ندارها، یادگاران رزم و اهالی بزم، طایفه گراها و تخصص گراها، شورائیان و شورا ندیده ها، قلم بدست ها و سخنورها و زبان بازها و خلاصه مشکل دارها و بی مشکل ها، از ریز و درشت وارد گود شده و با بکارگیری تازه ترین شگردها، حسابی گرد و خاکی به راه انداخته اند! ...

اما هیچکس تردید ندارد که کسی می تواند به لیاقت عضویت در شوراهای اسلامی و ترجیحاً در شورای اسلامی شهر نائل آید و مستمراً ایفاگر نقش های موثر و کارآمد باشد که در فرایند بروز عینی توانایی های نظری و عملی اش:

1-با برخورداری از مدارک دانشگاهی معتبر و مرتبط و نیز با پشتوانه های اجرایی و مدیریتی و در راستای آنها با پیشینه مکتوب، شفاهی و یا عملیاتی در ارائه دیدگاهها، قادر به فهم مسلط اجرایی وظایف شهرداری ها باشد!

2-شهر را از منظر ورود شهرداری به توسعه شهری بطور کامل بشناسد و تفاوت نگاه و تمایز پردازش شهرداری به شهر را با سایر نگاهها بداند، تا جائیکه جایگاه نهاد مهم شهرداری را به نفع نگاه محدودش، مصادره نکند!

3-از شهر و شهرداری و شهروند و شهروندی، تعاریف استاندارد داشته و قالب ها و محتواها را بشناسد و بداند که مقصد کجاست و با همین هدف یابی ها، مسیریابی را به درستی انجام داده و ابزار مناسبی را در رسیدن به مقصد و وصول اهداف انتخاب و روشهای درستی را نیز پیشه کرده و کارآمدان را با خود همراه کند

4-چشم انداز او به شهر و توسعه شهری، جهانی باشد و از طرحهای موفق ملی بعنوان الگوهای بومی استفاده کرده و تا جائیکه ممکن است در راستای شکوفائی استعدادهای بالقوه و احیای قابلیت های مهم بکوشد و در این راه از شرایط و امکانات اقلیمی، تاریخی، جمعیتی، قومیتی، جنسیتی، محیطی، درآمدی و فرهنگی بهره گیرد. 

5-تجربه یا تجارب موفق و یا طرحهای تجربه شده ای را با خود به شورای شهر بیاورد، نه آنکه بخواهد در شورای شهر به کسب تجربه بپردازد و مردمی را معطل ندانم کاری ها و فقدان های مهارتی خود کند، چرا که شورای شهر، آزمایشگاه و یا آرایشگاهی برای استاد شدن ناشی ها نیست، بلکه دقیقاً یک پارلمان کوچک محلی است که در عین حال، تصمیمات بزرگی بعهده اش سپرده شده و کارهای مهمی باید انجام دهد.

6-بداند که عضویت در شورای شهر، برای دخالت عملی در وظایف اجرایی شهردار، کادر مدیریتی و کارکنان شهرداری و یا مانور رسانه ای عضو یا اعضای شورای شهر برای مصادره فردی نتایج حاصله از یک مجموعه تلاش جمعی نیست، بلکه عضویت در شورا، کمک به تصمیم و هدایت جمعی، ایجاد تفکر و تحقق اراده جمعی است.

7-بتواند با اقتداربخشی به شهردار در جلسات ستادی شهرستان و استان، زمینه های برخورداری شهر را از بودجه ها و اعتبارات ملی و نیز افزایش اختیارات تفویض شده به شهردار را فراهم آورده و برای برخوردارکردن شهر از پروژه ها و طرحهای ملی و استانی، کاتالیزوری عمل کند.

8-بجای خودمحوری و خودپردازی، دگرخواهی و دگرپردازی و شهرپردازی را در دستور کار قرار داده و بشدت از انتقام کشی، مطالبات مادی، مانورهای قدرت فردی، انحصارگرائی، تکروی، سوژه سازی برای مخالفان و رسانه ها، اختلاف اندازی، باندسازی، خط بازی، گروکشی و سلسله اتفاقاتی که در برخی شوراها در سه دوره گذشته، به دروغ و یا به درستی نقل شده، بپرهیزد!

 

9-وعده های دروغ، بالابردن سطح انتظارات شهروندان، ارائه طرحهای فضائی، بازی با احساسات و آرزوهای مردم، دادن نشانی های غلط، تخریب رقبا، تحقیر عملکردهای گذشته و دادن شعارهای فراتر از اختیارات اعضای شورا نباید در نطق ها و مصاحبه ها و تیترهای تبلیغاتی اش باشد و شهروندان نیز باید بدانند که چنین افرادی، قصد دارند بنای بزرگی را با مصالح دروغ، طراحی و اجرا کنند که یقیناً چنین بار کجی به منزل نخواهد رسید.

10-نباید از اعتبار دیگران خرج کند و قطعاً باید از خودش مایه بگذارد و در این رابطه باید نشان دهد که وامدار کسی نبوده و نیست و اعتبارش نیز قرضی و عاریتی نیست و عملکردش نیز در صورت انتخاب، متاثر از ایماء و اشاره کسی انجام نپذیرفته و کلاً با واسطه عمل نکرده و لابی گری های حزبی و جناحی ندارد، اگر چه مشاوره پذیری، منافاتی با استقلال عمل ندارد.

به هر حال باز هم باید متذکر شد کسی تردید ندارد که اصل استقبال و شور و شوق به صحنه آمدن نامزدها که مقدمه به صحنه کشاندن شهروندان عزیز است، امر بسیار مبارکی است و اتفاقاً یکی از مفاهیم و نشانه های بارز دمکراسی و انتخابات آزاد، به میدان آمدن همه توانمندان و تاثیرگذاران و ممانعت از ایجاد انحصار و انسداد در عرصه های انتخاباتی است و از این نظر، فراوانی نامزدها را می توان، شعبه ای از احساسات مثبت مردم در فضای مناسب انتخابات آزادی دانست که در ایران برگزار می شود که خود خنثی کننده جو مسموم رسانه های استکباری است، اما آنچه که در این رابطه نگران کننده است، آمار و فراوانی غیرمتعارف نامزدها در یک انتخابات محلی و شهری با توجه به سهمیه گزینشی معدود آن در تشکیل یک شورا با تعداد  نهایتاً 7 نفر است!

چرا که فراوانی غیرمتداول نامزدهای جوراجور، افکار عمومی را دچار گیجی، تردید و سردرگمی خواهد کرد و با توجه به ترفندهای تاثیرگذار تبلیغاتی، همواره امکان انتخاب افراد غیراصلح وجود دارد و سپردن شورای اسلامی شهر به دست چنین افرادی، موجب توقف، کندی و کجروی ماشین توسعه شهری و استمرار عقب ماندگی گذشته شهرهای جنوب خراسان رضوی در کورس توسعه سایر استانها خواهد شد، در حالیکه شوراها، مدنی ترین و ملموس ترین عصاره فضائل شهروندان بوده و بخاطر همین کثرت دسترسی ها، بایستی شامل بهترین ها باشند.

 ید پذیرفت که شهرستان گناباد به عنوان جنوبی ترین  شهر استان ، در مقایسه با سایر شهرها در سایر استانها، در همه ابعاد از عقب ماندگی های محسوسی رنج می برند و شوراها، جدی ترین امیدواری شهروندان برای حرکت بسوی جبران مافات اند و ما نباید با انتخاب های احساسی، این فرصت و زمان چهارساله را از دست بدهیم.

استدعای ما از بسیاری از افراد ناتوانی که این روزها بی جهت خود را توانمند و کاربلد معرفی می کنند، این است که بی جهت احساس تکلیف و یا ادعای تکلیف نکنند و جوانمردانه بگذارند تا در فضاهای کم التهاب تری، مردم بتوانند از بین افراد صالح، افراد اصلح را برگزیده و شورای کارآمدتری را تجربه کنند و گرفتار انتخاب های سنتی و احساسی و تلقینی و تحمیلی و تشریفاتی نشوند.

در پایان ضمن پوزش جدی از همه نامزدهای توانمند و کارآمدی که از مشاهیر و مفاخر شهرهای خویش محسوب می شوند و حضورشان در رقابتهای انتخاباتی موجب گرم شدن تنور انتخابات و دلگرمی قوی شهروندان شرکت کننده در پای صندوقهاست، باز هم تاکید می شود که معیار عضویت در شوراهای اسلامی شهرها نباید به تیپ، قیافه، لبخند، خانواده، خوشنامی، مدرک، شعار، حضور در محافل عمومی و خصوصی، مهمانی دادن، وعده، یارگیری های رفاقتی و طایفه ای و قومی و جناحی و غیره باشد، بلکه دقیقاً بایستی متاثر از برآوردهای مدیریتی در حوزه های تخصصی و تجربی و دیدگاهی باشد.

نه هر که چهـــره برافروخت، دلبــــــری داند  

نه هر که آینه سازد، سکندری داند

نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست

کـــلاه داری و آییــــن ســــروری داند

هـــــزار نکتــه باریک تر از مـو اینجـــــاست

نه هر که سر بتراشد، قلندری داند


 



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1204
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : یک شنبه 20 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی




 

 



 

 


 

 


 

 

 

 

 
 

دل من

شیشه ای می شکند....

یک نفر می پرسد... چرا شیشه شکست؟

مادر می گوید...شاید این رفع بلاست.

یک نفر زمزمه کرد.... باد سرد وحشی مثل یک کودک شیطان آمد.

شیشه پنجره را زود شکست.

کاش آنشب که دلم مثل آن شیشه مغرور شکست عابری خنده کنان می آمد...

تکه ای از آن را بر می داشت مرهمی بر دل تنگم می شد...

اما آنشب دیدم...

هیچ کس هیچ نگفت غصه ام را نشنید....

از خودم می پرسم آیا ارزش قلب من از شیشه پنجره هم کمتر است؟

دل من سخت شکست اما، هیچکس هیچ نگفت و نپرسید چرا؟

 
 
 
 

 
 
 
 
 


 
 
 

 

 

                                                       من دلم می خواهد

 

من دلم می خواهد

 

خانه ای داشته باشم پر دوست

 

کنج هر ديوارش

 

دوستهايم بنشينند آرام

 

گل بگو گل بشنو

 

هرکسي مي خواهد

 

وارد خانه پر عشق و صفايم گردد

 

يک سبد بوي گل سرخ

 

به من هديه کند

 

شرط وارد گشتن

شست و شوي دلهاست

 

 

شرط آن داشتن

 

يک دل بي رنگ و رياست

 

بر درش برگ گلي مي کوبم

 

روي آن با قلم سبز بهار

مي نويسم اي يار

 

 

خانه ي ما اينجاست

 

  تا که سهراب نپرسد دیگر

 

 

 

"خانه دوست کجاست? "

 
 


 

 normal_1

 



    
 

 

 

 

 

 

 


از یـڪ روز،

از یـڪ جــآ،

از یـڪ نفـر،

بـہ بعـد...!

دیگـر هـیچ چیـز مثـل قبـل نیستــ!

نـہ روزهآ، نـہ رنگ هآ،نـہ خیـآبـآטּ هآ

همـہ چیـز مـﮯ شـود:

دلتنگـﮯ...!


 

 

 

 





 
 
شنيده بودم "پــــا" ، "قــلب دوم" است ...
امّا باور نداشتم ...
تا آن زمان كه فهميدم ...
وقتی دل مانـــدن ندارم ...
پای ایستادن هم نيست .../.

 

 


 
 



    

 

 

 

                                                   اینجا صدای پا زیاد مـــیشنوم

 

 

امـــا 
هـیچكدام تــــــو نیستــــی !
.
" دلــ♥ـــم " 
.
خوش كرده خودش را به این فكر 
كه شاید 
.
.
.
.
.
" پا برهـنه " بیائی . . .

 

 


 
 
 
 


 

 

 

                              هيچکس نـفهميـــــد که « زلـيخـــــــا » مــَـــــــــرد * بـود ....!!

 

 


ميــــداني چــــــــــــرا * ؟؟؟

مـــــردانـــگي * ميــخواهـــــد!

مــــــــاندن ، پــاي عشــــــقي که مـُـــدام تـو را پـــس ميــــزنــد.... *.

 

 

 

 

 



  
 

 

 

 



  
 

 

 

 



 
   
 

 شبهای بلند بی عبادت چه کنم              طبعم به گناه کرده عادت چه کنم

 

گویند کریمی است گنه می بخشد 

 گیریم ببخشد از خجالت چه کنم



 

 
 

 

 

 

 خدا آن حس زیباییست که در تاریکی صحرا

 

 

 

زمانی که هراس مرگ می دزدد سکوتت را

 

 

یکی همچون نسیم دشت می گوید:

 

 

" کنارت هستم ای تنها "

 

 

 

 

و دل آرام می گیرد



ن58       
 

 

 هر چه زیباست مرا یاد تو می اندازد 

 

 

آن که بیناست مرا یاد تو می اندازد

 

 

تو که نزدیک تر از من به منی می دانی 

 دل که شیداست مرا یاد تو می اندازد

هر زمان نغمه ی عشقی است که من می شنوم 

 از تو گویاست ، مرا یاد تو می اندازد

دیگران هر چه بخواهند بگویند که عشق 

 بی کم و کاست مرا یاد تو می اندازد

ساعتی نیست فراموش کنم یاد تو را 

 

 

 غم که با ماست مرا یاد تو می اندازد




 

 

  دلم برات تنگ می شه,می رم پشت ابرها زارزار گریه می کنم

 

 

 

 

 پس یادت باشه هر وقت بارونو دیدی بدون که دلم برات تنگ شده.

 


 

 

 

 

 

برکرفته از وبلاگ شعرهای عاشقانه



 

 

 

 





   
 
   


 



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1625
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : یک شنبه 20 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

 

 



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1070
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : شنبه 19 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

 

به دستور رهبرکره شمالی، ارتش این کشور از جمله نیروهای راهبردی برای یک جنگ تمام عیار به حال آماده باش کامل در آمدند.ˈکیم جونگ اونˈ که فرماندهی نیروهای مسلح کره شمالی را برعهده دارد پنجشنبه شب و درپی تصویب تحریم های جدید علیه کشورش در شورای امنیت دستور آماده باش را صادر کرد.در دستور فرماندهی عالی نظامی کره شمالی آمده که کلیه پرسنل درنیروهای زمینی، دریایی و هوایی و نیروهای استراتژیک درحالت آماده باش کامل قرار گیرند.شورای امنیت سازمان ملل تحت فشار آمریکا دیروز تحریم های جدیدی علیه کره شمالی به تصویب رساند.کره شمالی پیش ازاین بارها هشدار داده که اگر دشمنی های آمریکا و متحدانش درمنطقه علیه این کشور ادامه یابد دست به اقدامات عملی خواهد زد.رهبری کره شمالی درآستانه برگزاری یک رزمایش مشترک بین نیروهای آمریکایی و کره جنوبی اعلام کرده که پیمان متارکه جنگ امضا شده در سال ۱۹۵۳میلادی را از روز دوشنبه هفته آینده و همزمان با آغاز این رزمایش لغو می کند.کره شمالی ماه گذشته و پس از آنکه آمریکا موفق شد قطعنامه ۲۰۷۸ را علیه این کشور از تصویب شورای امنیت بگذراند دست به آزمایش هسته ای زد.قطعنامه دیروز در واقع چهارمین اقدام از این نوع علیه کره شمالی است که علاوه بر تحریم های قبلی محدودیت هایی در رابطه با معاملات و حساب های بانکی کره شمالی و همچنین پرواز هواپیماها و کشتی های این کشور در نظر گرفته است.با تصویب این قطعنامه اوضاع شبه جزیره کره یک گام دیگر به سوی درگیری و تنش های بیشتر نزدیک شد.



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1183
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : شنبه 19 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی


به حرمت تک تک لحظه هایی که درخاکت زیستم...
به حرمت نفسهایی که در هوایت کشیدم.........
به حرمت سپنتایی ترین نام جهان....
به حرمت نامت......
به حرمت تو......
سوگند میخورم.....
سوگند میخورم...به لحظه ای که ارش تیر را رها کرد
به لحظه ای که کوروش جانش را به ایزد یکتا سپرد
به نام خلیج تا ابد پارس..........
به خون تک تک افرادی که برای ایستادگی تو رفتند..
به غیرت تمامی فرزندانت.......
تا نفس اخر دوستت دارم.......
دوستت دارم و نمیگذارم...هیچکس نامت را از من بگیرد.......
دوستت دارم و با افتخار میگویم......
من یک ایرانیم..............
به امید روزهایی که دلیل سرافرازیت باشم....
نه سبب سرافکندگیت



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1178
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : شنبه 19 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

  

نیکلا مادورو کفیل ریاست جمهوری ونزوئلا پنجشنبه اعلام کرد جسد هوگو چاوز رئیس جمهوری ونزوئلا مومیایی خواهد شد.

مادورو اعلام کرد:«جسد چاوز مانند هوشی مینه و لنین مومیایی خواهد شد.»

وی همچنین گفت جسد رئیس جمهوری پیشین ونزوئلا که مراسم تشییع رسمی او جمعه برگزار  شد ، دست کم هفت روز دیگر نیز در معرض تماشای عموم قرار خواهد گرفت.

وقتش وپولش را ندارم وگرنه برای دیدن این مرد تاریخی منم به ون زوئلاااااااااااااااااااااا جون میرفتم؟؟؟؟؟؟؟!!!!!



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1244
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : شنبه 19 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی


کاش وقتی زندگی فرصت دهد
گاهی از پروانه‌ها یادی کنیم

کاش بخشی از زمان خویش را
وقف قسمت کردن شادی کنیم

کاش وقتی آسمان بارانی است
از زلال چشم‌هایش تر شویم

کاش دلتنگ شقایق‌ها شویم
به نگاه سُرخشان عادت کنیم

کاش شب وقتی که تنها می‌شویم
با خدای یاس‌ها خلوت کنیم

کاش گاهی در مسیر زندگی
باری از دوش نگاهی کم کنیم

فاصله‌های میان خویش را
با خطوط دوستی مبهم کنیم

کاش مثل آب، مثل چشمه‌ سار
گونه نیلوفری را تر کنیم

ما همه روزی از اینجا می‌رویم
کاش این پرواز را باور کنیم

کاش با حرفی که چندان سبز نیست
قلب‌های نقره‌ای را نشکنیم

کاش هر شب با دو جرعه نور ماه
چشم‌های خفته را رنگی زنیم

کاش بین ساکنان شهر عشق
ردپای خویش را پیدا کنیم

کاش رسم دوستی را ساده‌تر
مهربان‌تر، آسمانی‌تر کنیم

کاش اشکی قلبمان را بشکند
با نگاه خسته‌ای ویران شویم

کاش وقتی آرزویی می‌کنیم
از دل شفافمان هم رد شود

مرغ آمین هم از آنجا بگذرد
حرف‌های قلبمان را بشنود



:: موضوعات مرتبط: علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1271
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : شنبه 19 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

 

وقتی هیچ مسئولی صدای این جانباز شیمیایی را نمی شنود+عکس
به قلم سعید ساداتی
 
چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۱۳:۱۳

نويسنده وبلاگ جلبك ستيز نوشت: متولد ۱۳۴۴ از شهر مسجد سلیمان است که در دوران جنگ تحمیلی در سپاه پاسداران و در منطقه عملیاتی جنوب خدمت کرده است و طی دو مرحله شیمیایی شده است.

هر چند برای عزیمت به جبهه های حق علیه باطل هدفی جز بر زمین نماندن حرف امامش نداشته است اما روزهایی که حالش وخیم و شیمیایی امانش را بریده بود پیگیر پرونده جانبازی اش می شود که تنها ۲۰% برای او جانبازی تعیین می شود!

جانبازی که این روزها چیز زیادی نمی خواهد؛ نه سهمیه دانشگاه برای فرزندش می خواهد و نه حقوق ثابت در ازای خوابیدن در خانه و نه کارت مترو و نه بلیط استخر و نه حتی تخفیف برای استفاده از بلیط قطار و هواپیما!



جانبازی که تنها، درخواست اشتغال به کار دارد و بیش از ۲۰ بار مقابل مجلس شورای اسلامی حاضر شده است و تقاضای اشتغال بکار خود را بر روی پلاکارد و پارچه بزرگ نوشته و به همراه داشت اما هیچ کس به وی توجه نکرد!

مردی که این روزها از تحصن مقابل مجلس هم نتیجه نگرفته است می گوید: «اگر مشکل بیکاری ام حل نشود، حتما دست به اعتصاب غذا می زنم»

در روزگاری خود را برای شب عید و روزهای نوروز اماده می کردم دیدن اشک های این مرد خدا؛ شیرینی هفت سین را بر دهانم تلخ کرد!

نمی دانم می توانم حداقل وظیفه ام را در برابر این جانباز و همه مردانی که امروز امنیت سرزمینم را مدیونشان هستم، انجام دهم یا نه اما اگر کسی مایل بود پیگیر وضعیت این عزیز باشد تمامی مدارکش موجود است.

پی نوشت: البته هستند جانبازان دیگری که شاید موارد بعدی خودکشی ، اعتصاب غذا و یا تحصن باشند!

بی ربط نوشت: موقعی که می خواهی گناه کنی، سوای چپ و راست، به بالا هم نگاه کن!

 



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1350
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : چهار شنبه 16 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

سرویس مدرسه در ژاپن
 



در ایران



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1198
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : چهار شنبه 16 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

http://up.molave.ir/uploads/13597411761.gif



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1298
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : چهار شنبه 16 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

زندگي دفتری از خاطر هاست .
يك نفر در شب كم، يك نفر در دل خاك،
 يك نفر همدم خوشبختي هاست،
يك نفر همسفر سختي هاست،
چشم تا باز كنيم عمرمان ميگذرد ما همه همسفريم.......



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1291
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 16 اسفند 1391 | نظرات ()